شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری زیبا وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
آن دختر پرسید: شام چه داری؟
طلبه آنچه راکه حاضر کرده بود آورد و به اتفاق هم شام را خوردند...سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف بازنان حرمسرا خارج شده بود در گوشهای از اتاق خوابید...
صبح که آن دختر از خواب بیدار شد و از اتاق طلبه خارج شد ماموران اورا دیدند، شاهزاده خانم راهمراه طلبه جوان دستگیر کرده و نزد شاه بردند.
شاه باعصبانیت پرسید: چرا شب به ما اطلاع ندادی ای مرد...؟
محمد باقر گفت: شاهزاده خانم تهدید کردند که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد
شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی و یا تعرضی به شاهزاده کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق شاه عباس از محمد باقر پرسید: که چگونه و چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟
محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسید.
طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره ازسر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده رابه عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد دادند و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی میدارند.
از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.
نکته درسی: اگر شب در حال درس یا مطالعه بودید حتما درب را باز بگذارید و در اطاقتان هم حتما شمع داشته باشید چون برق با کسی شوخی ندارد و از انگشت دست تا فرق سر را میسوزاند و جزغاله میکند...!!!
نکته اخلاقی: چرا یک آخوند یا طلبه نمی تواند در اتاقی که یک خانم هم حضور دارد مثل آدم کپه مرگش را بگذارد و بخوابد تا با 10 تا انگشت سوخته صبح نکند؟
ویا بین سوزاندن انگشت و رفتن بیرون از اطاق آن را که دردش کمتر بود انتخاب میکرد...مگه نه؟!...
نکته بیولوژیکی کنکور: اگر پس از سوزاندن 10 تا انگشت هنوز صبح نشده بود، چه جای دیگری را باید می سوزاند؟
نکته تکنولوژیکی کنکور: آیا بهتر نبود بجای آن ده تا انگشت...از ابتدا همان یک جا را میسوزاند و این همه خسارت به ده تا انگشتانش نمی زد؟؟؟!!!
نکته هوشی کنکور: آیا بهتر از همه این نبود که با اون شاهزاده خانم صحبت می کرد و در صورت جلب رضایتش با جاری کردن صیغه عقد موقت تکلیف شاهزاده ونفس خویش را روشن می کرد و تا صبح حالش را هردو می بردند... و چنانچه اگر به درخواستش توجهی نمیشد آنگاه سراغ راه حل های دیگر میرفت؟؟؟!!!...تا نظر شما چی باشه...
تا
به حال به این اندیشیده اید که چرا هرگز در هیچ گزارش یا رسانه خارجی در
مورد اینکه بستنی ، این لیسیدنی پرطرفدار، در کجا و توسط چه کسی ساخته شد
هیچ حرفی به میان نیامده ؟! جواب این سوال در کتاب `مردم دوران مشروطه` در
قفسه های خاک گرفته کتابخانه ملی موجود است که نیز افتخار دیگری است برای
ما ایرانیان .
داستان از اینجا شروع میشه که فردی به نام کریم
باستانی ملقب به کریم یخ فروش
پسر جوانی از شهر ری در بازار آن زمان (خیابان جمهوری امروز) بساط یخ
فروشی داشت . یکی از مشتریان غالبا دائمی کریم کارمندان سفارت انگلستان در
همان حوالی بودند . این مواجهه هر روزه کارمندان با کریم رابطه صمیمانه را
بین آنها پدید آورد . کارمندان برای کریم که انگلیسی بلد نبود نام کریم یخی یا همان به گفته خودشان آیس کریم
را برگزیدند . در اواسط درگیریهای دوران مشروطیت کریم برای جلب بیشتر
مشتری اقدام به پخش یخ در بهشت مبادرت ورزید . و در همین دوران و برای
اولین بار با مخلوط کردن شیر و یخ و زرده تخمه مرغ و گلاب و شیره ملایر
اولین بستنی تاریخ بشریت را ساخت. که مورد استقبال اهالی بازار و
همسر سفیر انگلیس قرار گرفت مغازه ای در همان حوالی توسط سفیر انگلیس به
کریم اهدا شد که بر سر در آن به زبان انگلیسی اسم فامیل کریم ( باستانی ) bastani نوشته شده بود که ایرانی ها به اشتباه بستنی می خواندند . در زمان افتتاح فروشگاه سفیر انگلیس با گفتن :we name it after you
اسم محصول را به احترام کریم آیس کریم گذارد
میرزا حسنخان مستوفی , مستوفیالممالک دوران مشروطیت ، در کتاب خاطراتش مینویسد این پدرسگ ( کریم باستانی) لیسیدنیی ساخته است از سردابهای یزد سردتر ، از لب یار شیرین تر، از پنبه خراسان نرمتر. سالها بعد کریم با یکی کارمندان سفارت انگلیس به نام الیزابت بسکین رابینز ازدواج کرده و به انگستان و بعد از آن به امریکا مهاجرت میکند .
ادامه مطلب ...جمعیت | |||
57 ٪ آسیایی | 21 ٪ اروپایى | 14 ٪ آمریکایى (شمالى و جنوبی) | 8 ٪ آفریقایى |
جنسیت | |
52 ٪ زن | 48 ٪ مرد |
مردمشناسى | |
٧٠ ٪ رنگین پوست | ٣٠ ٪ قفقازى ریخت |