طرحِ
تجاری یک سندِ نوشته شده است که شما را به عنوانِ یک کارآفرین با تمامِ
عناصرِ درونی و بیرونیِ مربوط به فعالیتِ کارآفرینانه که در شروعِ یک
فعالیتِ کارآفرینانه موجود است، آشنا میکند و بر تمامِ تصمیمگیریهای
طولانی یا کوتاه مدت درطیِ سه سالِ اولیه نظارت دارد. طرحِ تجاری
معمولاً
مجموعهای از بخشهای کاربردی مثلِ بخشِ بازاریابی، مالی، تولیدی، و
منابعِ
انسانی است. عموماً طرحِ تجاری به نقشهی راه تشبیه میشود.
بنابراین طرحِ تجاری مانندِ نقشهی راه به سؤوالاتی از قبیلِ: هماکنون
من
کجا هستم؟ به کجا میروم؟ و چهطور به آنجا بروم؟ جواب میدهد.
اگر ما به طرحِ تجاری به عنوانِ یک نقشهی راه نگاه کنیم، احتمالاً بهتر
میتوانیم اهمیتِ آن را درک کنیم. اگر فرض کنیم شما سعی دارید از تهران
به
مشهد (برای سفر یا مأموریت) رانندگی کنید، تعدادی راه برای عبور وجود
دارد
که هریک مدت زمانِ عبور و هزینهی متفاوتی خواهند داشت. درست مانندِ
مسافر،
کارآفرین باید قبل ازآمادهسازیِ طرحِ سفر بعضی تصمیماتِ مهم را گرفته و
اطلاعات جمعآوری کند.
در برنامهی سفر، فاکتورهای بیرونی مثلِ تعمیرِ اضطراریِ اتومبیل، شرایطِ
آب و هوا، وضعیتِ جاده، مناظرِ دیدنی، زمینِ مناسب برای اردو زدن، و
…
قابلِ ملاحظه هستند. این عوامل اساساً توسطِ مسافر، غیرِ قابلِ کنترل
میباشند، اما باید در طرح و برنامه در نظر گرفته شوند. به همین ترتیب
کارآفرین باید فاکتورهای خارجی مثلِ قوانینِ جدید، رقابت، تغییراتِ
اجتماعی، تغییرِ نیازهای مصرفی و یا فنآوریِ جدید را در نظر بگیرد.
از طرفِ دیگر، مسافر دربارهی این که: چه مقدار پول در دسترس دارد، چه
مدت زمانی دارد، انتخابِ اتوبانها، جادهها، اردوگاهها، مناظر، و
…
کنترل دارد. مشابهِ آن کارآفرین در یک فعالیتِ کارآفرینانهی نوپا تا حدی
برتولید، فروش، و کارمندانش کنترل دارد.
مسافر باید تمامِ این عوامل را در تصمیمگیریِ این که: چه راههایی را
برود، در چه اردوگاهی بماند، چه مدتی در محلِ انتخابشده بماند، چه مدت
زمان و چه مقدار پول برای نگهداریِ وسیلهی نقلیه کنار بگذارد، چه کسی
رانندگی کند و
…
در نظر بگیرد. لذا طرح و برنامهی سفر به این سه سؤوال پاسخ میدهد که:
در
حالِ حاضر کجایم؟ به کجا میروم؟ و چهگونه به آنجا بروم؟ سپس مسافرِ
مثالِ شما خواهد توانست تصمیم بگیرد که از منابعِ موجود یا منابعِ جدید
چه
مقدار پول میخواهد، تا طرح و برنامه با موفقیت پایان پذیرد.
برنامهریزی، فرآیندی است که در یک فعالیتِ اقتصادی هرگز پایان
نمیپذیرد.
برنامهریزی در مراحلِ اولیهی هر فعالیتِ کارآفرینانهی نوپا بسیار مهم
است. هرگاه کارآفرین درک و احساسِ بهتری از بازار، محصولِ تولیدی، یا
خدماتِ دادوستد شده، تیمِ مدیریت، و نیازهای مالیِ فعالیتِ کارآفرینانه
پیدا کند، در این راه موفقتر خواهد بود. زمانی که فعالیتِ کارآفرینانه
از
مراحلِ اولیه به یک تجارتِ کامل میرسد، برنامهریزی به عنوانِ جستجوهای
مدیریتی به جهتِ رسیدن به اهدافِ تجاریِ کوتاهمدت یا بلندمدت، ادامه
پیدا
میکند.
در طولِ فعالیتِ کسبوکارِ خود، اطلاعاتِ جدید کسب کنید و برنامهی
کسبوکارِ خود را بهروز کنید. کسبوکارِ شما باید در گذرِ کار از
مرحلهی
راهاندازی به مرحلهی رشد و توسعه، مانندِ موجودی زنده به تکامل برسد.
در هر سازمان ممکن است برنامههای بازاریابی، برنامههای نیروی انسانی،
طرحهای تولید، و برنامههای فروش کم و بیش پیدا شوند. برنامهها ممکن
است
کوتاهمدت یا بلندمدت بوده و یا این که عملکردی یا استراتژیک باشند. با
وجودِ این که این برنامهها ممکن است عملکردهای مختلفی داشته باشند، ولی
تمامِ آنها یک هدفِ مهم دارند: فراهم کردنِ راهنما و ساختاری برای
مدیران
در محیطِ بازاری که با سرعت تغییر میکند.
این موضوع ادامه دارد ....
ایالات متحده آمریکا با تولید ناخالص داخلی 15
هزار میلیارد دلار در سال 2011 همچنان در مقام اول کشورهای ثروتمند جهان
قرار دارد و به عبارتی کشوری است که بالاترین میزان ثروت را تولید می کند.
چین که تا قبل از سال 2010 در مقام سوم اقتصاد جهان بود، توانست پله های
ترقی را طی کرده و با تولید ناخالص داخلی 7 هزار میلیارد دلار، مقام دومی
جهان را از آنِ خود کند. تولید ناخالص داخلی فرانسه نیز رقم 2800 میلیارد
دلار را نشان می دهد که این کشور را در مقام پنجم قرار داده است.
اما
واقعیت آنست که "تولید ناخالص داخلی به نسبت جمعیت" در مقایسه با تولید
ناخالص داخلی از اهمیت بیشتری در تشخیص سطح رفاه در یک کشور برخوردار است.
به همین خاطر است که در میان دو جدول موجود در این ذیل تفاوت زیادی دیده می
شود. در رأس این لیست کشور لوکوزامبورگ با تولیدی ناخالص 122 هزار دلار به
ازای هر نفر قرار دارد. قطر با رقم 97 هزار دلار در مقام دوم، نروژ با 96
هزار در مقام سوم قرار دارد. جالب اینجاست که ایالات متحده آمریکا، کشوری
که بالاترین تولید ناخالص داخلی را دارد، در این رده بندی با رقم 48 هزار
دلار در مقام پانزدهم و فرانسه نیز در مقام بیستم قرار دارد.
رتبه بندی کشورها براساس تولید ناخالص داخلی(ارزیابی سال 2011)
کشورهایی که بالاترین تولید ناخالص داخلی را نسبت به جمعیت دارند(ارزیابی سال 2011)