منابع: www.fa.wikipedia.org , روزنامه مردم سالاری
موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت
حکومتهای اروپایی بودهاست. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در
گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشتهاست.
یکپارچگی در حالت موسیقی از
ویژگیهای موسیقی این دورهاست.
از معروفترین موسیقیدانان این سبک
میتوان باخ و ویوالدی را نام برد.
دوره کلاسیک
موسیقی دوره
کلاسیک
دوره کلاسیک سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی را شامل میشود.
قرن
هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که
در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و
عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده،
علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق
مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی
این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی
ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر
موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر»
برخورده میشد.
هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات
ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق
میافتد. بر خلاف دورهٔ باروک در دوران کلاسیک حالتهای مختلف و متضادی در
ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک
است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون
نام برد.
دوره رمانتیک
موسیقی دوره رمانتیک
سبک رمانتیک
سالهای ۱۸۲۰ تا ۱۹۱۰ را شامل میشود.دراین دوره، احساسات نقش بسزایی در
موسیقی پیدا میکند. موسیقی در این دوره بصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح
کردن احساسات شخصی اوست.
موسیقی قرن بیستم
این دوره را دوره
مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند.آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر
سعی کردند تا کارهای خودشون را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و
قانونهای گذشته عبور کنند.
موسیقی کلاسیک معاصر
موسیقی کلاسیک
معاصر از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز شدهاست و تاکنون ادامه دارد.آهنگسازان
معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.
شناخت
موسیقی کلاسیک
بسیاری از مظاهر طبیعت تولید نوای موسیقی می کنند
مثل صدای آبشار، باران، صدای پرندگان، وزش باد از میان برگ ها و یا چهار
نعل اسب. انسان اولیه مبانی موسیقی را از طبیعت آموخت و به تدریج با
استفاده از آلات و ادوات کار و زندگی اصوات موزونی را ایجاد نمود. حدود ۵
هزار سال پیش سومری ها با استفاده از چنگ قطعات موسیقی برای رقص می ساختند.
از مصر قدیم موسیقی بیشتر جنبه روحانی و مذهبی داشت.
در ایران نیز از
دوران قدیم به خصوص در دوران ساسانی موسیقی بسیار شکوفا بود. موسیقی
اروپایی قرون وسطی بیشتر در خدمت کلیسا و مراسم مذهبی بود. در دوران رنسانس
تحولاتی در شیوه نت نویسی پدید آمد و موسیقی مذهبی اساس و پایه علمی یافت.
قطعات موسیقی رقص دوره رنسانس که امروزه در دست است، نشان می دهد که در آن
زمان یعنی قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی سازهای متعددی در خدمت موسیقی بوده اند.
در
قرن ۱۷ کلودیو مونته وردی اصول جدیدی را برای علم هارمونی پایه گذاشت.
در
اواخر قرن ۱۷ و اوایل قرن ۱۸ کورلی و ویوالدی از پیشوایان فرم کنسرتو
بودند. ویوالدی با الهام از طبیعت قطعه معروف خود به نام چهار فصل را نوشت.
در همین دوران هاکوپرن فرانسوی آثار زیبایی را برای کلاوسن و ارگ
ساخت.
ولی بزرگترین آهنگساز قرن ۱۸ یوهان سباستین باخ، آهنگساز آلمانی
بود. او با وضع قوانین و اصول موسیقی که همیشه معتبر بوده و خواهد بود، هنر
را با علم درهم آمیخت و آثاری جاودانه ساخت.
در همین دوران هندل
آلمانی کنسرتوهای ارکسترال و آثار مذهبی و غیرمذهبی فراوانی ساخت که در
تمام کشورهای اروپا با استقبال زیادی مواجه شد.
در نیمه دوم
قرن ۱۸ سمفونی ابداع شد و بزرگترین آهنگساز آن زمان یعنی هایدن اطریشی ۱۰۴
سمفونی ساخت و لقب پدر سمفونی را به خود اختصاص داد.
در دوران کهولت
هایدن، آهنگساز جوانی به نام موتزارت در مدت کوتاه عمر خود صدها اثر
جاودانه ساخته و هنر موسیقی کلاسیک را به اوج تکامل رسانید.
در آخرین
سال های قرن ۱۸ نابغه بی همتایی به نام بتهوون قدم به عرصه موسیقی گذارده و
تحول عظیمی در سبک موسیقی به وجود میآید. با آثار بتهوون موسیقی سبک
رمانتیک به تدریج شکل می گیرد.
این آهنگساز بزرگ آلمانی شخصیت و عطوفت
انسانی را به عنوان کانون اصلی موسیقی خود انتخاب کرده و این هنر اصیل را
از انحصار اشراف درآورده و مردم را مخاطب قرار می دهد.
هنگامی که آوازه
موسیقی بتهوون عالم گیر شده بود، در گوشه دیگری از شهر وین جوان متواضعی
به نام فرانتن شوبرت در مدت ۳۱ ساله عمر خود صدها قطعه آوازی برای مردم می
سراید و سمفونی های او پایه های نهایی بنای پرعظمت سبک رمانتیک را بنا می
نهد.
در این دوران آهنگسازان بزرگی از کشورهای مختلف قد علم
کرده و دگرگونی عظیمی در موسیقی کلاسیک پدید میآید. روسینی در ایتالیا ده
ها اپرا می سازد. مندلسون آلمانی به بازشناسی آثار باخ می پردازد و خود نیز
آثار زیبایی به دوستداران موسیقی عرضه می دارد. شومان آلمانی موسیقی سبک
رمانتیک را به درجه تکامل می رساند و آثار زیادی برای پیانو و ارکستر خلق
می کند. شوپن لهستانی زیباترین و پراحساس ترین قطعات را برای پیانو
میآفریند. لیست مجارستانی موسیقی رمانتیک ملی را پایه می گذارد و با الهام
از موسیقی ملی آثار تحت عنوان پوئم سمفونیک یاراپسودی می سازد.
تحت
تاثیر رمانتیسم ملی آهنگسازان دیگری از کشورهای اروپا آثاری در وصف میهن و
ملت خود می سرایند. مثل اسمتانا آهنگساز چک که قطعه وطن من را می سراید. و
یا گریک نروژی که با الهام از داستان های وطن خود قطعه پیرگینت را می سازد.
در دوران عظمت رمانتیسم واگنر آلمانی اپراهایی را تصنیف می
کند که از حماسه های قدیمی آلمانی متاثر می باشند.
وردی آهنگساز بزرگ
ایتالیا معروف ترین اپراهای دنیا را در این دوران خلق می کند.
در روسیه
آهنگساز بزرگی به نام چایکوفسکی قدم به عالم موسیقی می گذارد و با خلق
سمفونی ها، باله ها، چند اپرا و آثار دیگر نقش مهمی را در تکامل موسیقی
ایفا می کند.
در آخرین سال های قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ نام مالر اطریشی
در جهان موسیقی می درخشد و با گسترش سبک نئورماتیسم تحول تازه ای در موسیقی
پدید میآید.
دبوسی در فرانسه امپرسیونیسم را در موسیقی به کار می
گیرد.
ریچارد اشتراوس آلمانی تحت تاثیر ادبیات و فلسفه قرون
گذشته چند پوئم سمفونیک می سازد.
سیپلینوس فنلاندی در این دوران هنوز
تحت تاثیر رمانتیسم ملی قرار دارد.
در حالی که برخی آهنگسازان چون
شونبرگ تحول تازه ای را در موسیقی مدرن به وجود میآورند، هنوز آهنگسازانی
هستند که دنباله روی خط سنتی باقی می مانند مثل راحتمانینف آهنگساز روسی.
در
چند سال اخیر آهنگسازانی از آخرین نسل موسیقیدانان بزرگ جهان را وداع گفته
اند و ما را با آثار گذشتگان تنها گذارده اند مانند استراوینسکی، پروکفیف و
شوستا کوویچ.
و امروز ما وارث گنجینه ای از آثار موسیقی کلاسیک هستیم
که برای درک و لذت بردن از آن به بررسی می پردازیم.
منابع:
www.fa.wikipedia.org , روزنامه مردم سالاری