ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
کتاب الکس با نام Giochiamo
Ancora منتشر شده است که به تدریج ترجمه آن را برای شما آماده خواهیم کرد .
بخش اول مربوط به آینده ایست که الکس در کودکی از خودش تصور میکرده است. در آینده چه خواهم شد ؟ شاید در واقع همه چیز از دوران دبستان آغاز شد . میخواستم
بازیکن شوم ، این فکری بود که ذهنم را درگیر خود کرده بود . اما فکر معلم
چه چیزی بود ؟ او میگفت فوتبال شغل نیست ، در نهایت یک بازی و سرگرمی است .
پدرم یک برق کار بود که یک شغل محسوب میشد ، این همیشه در ذهنم باقی ماند .
که تنها شب ها در خانه درکنارمان بود . اما بعضی اوقات نیمه شب هم تلفن او
زنگ میخورد و او سریع با پوشیدن لباس کار خود به کمک دوستان و همکاران خود
میرفت که روی دکل های برق منتظر او بودند . وقتی شغل پدرم را تصور میکردم
که در سرما ، طوفان ، گرما ، وقت و نیمه وقت به سختی کار میکرد و نور و
روشنایی را به کشور بر میگردانند شغل برق کاری برای من بسیار مهم می شد و
من میخواستم مانند او شوم . اما همیشه میخواستم آشپز نیز باشم و یا راننده
ماشین سنگین .