آقاى کروبى ! ! دیروز آقای کروبی در اقدامی که از یک روحانی بعید به نظر می رسید فحش نامه مفصلی علیه اینجانب و کیهان صادر کرد متن این فحش نامه به طور همزمان در روزنامه های زنجیره ای و سایت های ضدانقلاب به اصلی ترین خبر تبدیل شد و دو روزنامه اعتماد و اعتمادملی آن را به عنوان تیتر اول خود برگزیدند که انشاءالله این هماهنگی برخی از اصلاحاتچی های داخلی و سایت های ضدانقلاب خارجی مثل دهها و صدها مورد دیگر تصادفی! بوده باشد. و اما درباره فحش نامه آقای کروبی اگرچه گفتنی های بسیاری هست ولی در این نوشته تنها به بیان چند نکته بسنده می کنیم: 1- ابتدا باید از آقای کروبی پرسید کدامیک از فحش ها و تهمت هایی که علیه کیهان آورده اید، قبل از شما از سوی رادیوهای بیگانه نظیر اسرائیل و رادیو آمریکا و سایت های سلطنت طلب و ضدانقلاب نثار کیهان و مدیرمسئول آن نشده است؟! خودتان قضاوت کنید. بنابراین از ژرفای دل خدا را شکر می کنیم که به خاطر دفاع از اسلام و نظام اسلامی و خط مبارک امام(ره) مورد عتاب و فحاشی دشمنان تابلودار خارجی قرار گرفته ایم و از همزبانی احتمالا ناخودآگاه برخی دوستان داخلی با آنها عمیقاً متأسفیم. 2- ماجرا این بود که جنابعالی در صفحه اول روزنامه خود با تیتر درشت خطاب به جمهوری اسلامی ایران نوشته بودید «اعدام کودکان را متوقف کنید»! چنانچه گویی همه روزه در ایران اسلامی دهها کودک را به جوخه اعدام می سپارند و جنابعالی خواستار توقف آن شده اید!! |
راستی! آقای کروبی مگر دقیقاً در همین روزها رژیم اشغالگر قدس به جرم کودک کشی مورد اعتراض و خشم مردم جهان قرار ندارد؟ و مگر نخست وزیر رژیم صهیونیستی ادعا نمی کند که اتهام کودک کشی را جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل وارد کرده است؟ بنابراین اگر ادعای شما خطاب به نظام اسلامی که «کودک کشی را متوقف کنید»! همصدایی-البته ناآگاهانه- با اسرائیل و آمریکا نیست، پس چیست؟! چرا به جای آن که از ادعای اسرائیل پسند خود نگران باشید، به کیهان که این همصدایی را ملامت کرده است فحش می دهید؟! یعنی شما نمی دانید که ادعای شما را دقیقاً و بی کم وکاست اسرائیلی ها علیه ایران اسلامی مطرح کرده اند؟ اگر می دانید که چه عرض کنم؟ و اگر نمی دانید که دانستن این مسائل یکی از مصادیق «سواد» است!
3- جناب کروبی مگر فردای آن روز که تیتر یاد شده را در روزنامه اعتماد ملی چاپ کردید، به خاطر ناروا بودن آن از خوانندگان عذرخواهی نکردید؟ روزنامه تان که موجود است و نمی توانید انکار کنید. بنابراین باید پرسید اگر خودتان اعتراف دارید که ادعای بی جا و سخیفی کرده اید چرا به کیهان که قبل از اعتراف شما به آن اعتراض کرده بود ناسزا می گوئید؟! و چنانچه ادعای خود را قبول دارید چرا عذرخواهی کردید؟!
4- در فحش نامه خود به گونه ای ناشیانه کوشیده اید صورت مسئله را عوض کنید و موضوع اعدام افراد زیر 18 سال را مطرح کرده و از نگارنده، پرسیده اید «شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلامیه من درباره ضرورت قانون مجازات افراد زیر 18 سال می شوید؟»
آقای کروبی! چرا طفره می روید؟ موضوع را عوض نکنید! بنده به بحث فقهی شما اعتراض نکرده ام بلکه به ادعای اسرائیل پسند جنابعالی که هم دروغ محض و هم تهمت ناروا به اسلام و انقلاب است اعتراض داشته ام.
ضمناً؛ مگر جای بحث فقهی درباره مجازات اعدام برای افراد کمتر از 18 سال در روزنامه هاست؟ تاکنون کدامیک از فقهای بزرگوار اینگونه بحث ها - دقت کنید بحث درباره موضوع و نه نتیجه آن- را در روزنامه ها مطرح کرده اند؟! آیا بهتر نبود به جای اینهمه آسمان و ریسمان کردن، یک باردیگر بیانیه خود را مرور می کردید و از مردم پوزش می خواستید.
5- حق با شماست! بنده دانش فقهی ندارم ولی اولا؛ مگر بحث فقه است که به دانش فقهی نیاز باشد؟ و ثانیاً؛ مگر دانش فقهی جنابعالی در حد و اندازه ای است که ادعا کرده اید؟! طوری نوشته اید که انگار همه فقهای بزرگ قلم ها را زمین نهاده و دفتر و کتاب ها را کنار گذاشته اند تا نظر فقهی حضرتعالی را بشنوند؟!
6- در فحش نامه کذایی به سوابق خود اشاره کرده و به آن بالیده اید که ضمن تقدیر و تحسین به خاطر اینهمه شکسته نفسی و تواضع!! نظر جنابعالی را به فرمایش تعیین کننده حضرت امام(ره) جلب می کنم که می فرمودند «میزان حال فعلی افراد است» . بنابراین بهتر است برای ارزیابی «حال فعلی» افراد، معیارهای بنیادین امام راحل(ره) را ملاک قضاوت قرار دهیم به یقین می پذیرید که «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»! هست؟!
7- اینجانب را به زعم خود ملامت کرده اید که بازجو بوده ام. بنده هیچگاه بازجو نبوده ام ولی بارها ابراز تاسف کرده و می کنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران که متعلق به حضرت صاحب الزمان(عج) است در نامه اعمال من ثبت نشده است و خدا را شکر می کنم که به لطف او مانند کسانی نیستم که برای کسب قدرت همراه بادهای سیاسی به این سو و آن سو کشیده می شوند و مثلاً در زمان حضرت امام(ره)، گروهک نهضت آزادی را غیرقانونی می دانند و بعدها با همین افراد که به قول امام راحل(ره) آمریکایی هستند، پالوده می خورند و یا یک روز از خط امام دم می زنند و روز دیگر با کسانی که به آن بزرگوار اهانت کرده اند، ائتلاف می کنند! و یا یک روز با حضرت امام(ره) علیه دزدان بیت المال همصدا می شوند و روز دیگر از یک مفسد اقتصادی پولهای کلان می گیرند و... بگذریم که گفتنی در این باره بسیار است و قلم در نیام به صلاح نزدیکتر.
8- مرا متهم کرده اید که علیه -به اصطلاح- روشنفکران قلم زده ام ولی مصلحت ندانسته اید که بفرمائید آنها چه کسانی بوده اند؟ برای کیهان افتخار بزرگی است که علیه دشمنان اسلام و امام و انقلاب قلم زده و هویت واقعی آنها را افشا کرده است. کسانی که؛ «فرهنگ شهادت را خشونت آفرین» می دانستند! اسلام را متعلق به 1400 سال قبل دانسته و قوانین آن را غیرقابل اجرا معرفی می کردند! شهادت امام حسین علیه السلام را نتیجه خشونت طلبی- نستجیربالله- جدش رسول خدا (ص) در جنگ های صدر اسلام می دانستند! کسانی که «انقلاب اسلامی را عامل عقب افتادگی» می نامیدند! آنها که می نوشتند «ائمه اطهار(ع) هم قابل انتقاد هستند»! و یا «اصلی ترین مشکل ما برای برقراری دموکراسی در کشورمان این است که در ایران هنوز خدا نمرده است»! و می نوشتند «منشأ خشونت همین احکام فقهی است»! و «افکار امام خمینی(ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»! و می نوشتند «حجاب و حیای زنان مظهر و نماد عقب افتادگی است»! و...
جناب کروبی! کیهان خدای سبحان را شاکر است که به لطف و عنایت او علیه این جرثومه های فساد و تباهی قلم زده است و از جنابعالی که لباس مقدس روحانیت را بر تن دارید تعجب می کند چرا مقابله کیهان با این جریانات منحرف و ضد خدا و اسلام را جرم می دانید؟! و این سأال جدی مطرح است که چرا حضرتعالی با این جرثومه های فساد و تباهی ائتلاف سیاسی داشته و در مقابل اهانت های صریح - و نه پنهان و مخفی- آنان مهر سکوت بر لب زده و می زنید؟! بدیهی است که نمی توانید لاطائلات مکتوب این عده در جبهه سیاسی وابسته به خود را انکار کنید، چرا که تماماً آشکار و علنی بوده است. و صد البته نمی توانید سکوت خود در برابر این اهانت ها را توجیه بفرمائید! حالا قضاوت بفرمائید شما قابل ملامت هستید که با این جماعت همراه بوده اید یا کیهان که علیه آنها قلم زده است؟! آیا شما حامی روحانیت و فقاهت و مراجع بوده اید؟ یا کسی که با این جرثومه های فاسد در افتاده است؟! جنابعالی به کلام حضرت امیر(ع) در ماجرای کشیدن خلخال از پای دختر یهودی استناد کرده و نتیجه گرفته اید اگر کسی در مقابل اهانت به فلان و فلان بمیرد بر او ملامتی نیست که باید عرض کنم نظرتان درباره کسی که از قصه پرغصه سکوت یک روحانی در مقابل اهانت به رسول خدا(ص) بمیرد چیست؟!
9- راستی! آقای کروبی! آیا جنابعالی شخصیت خود را -نستجیربالله- از رسول خدا(ص)، ائمه اطهار و حضرت امام(ره) برتر می دانید؟ به یقین پاسخ منفی است و ساحت جنابعالی از این اتهام دور است. بنابراین چرا در مقابل اهانت هم حزبی های خویش نسبت به آن بزرگواران سکوت کردید و هنگامی که خودتان به خاطر همزبانی با دشمنان اسلام مورد انتقاد قرار گرفتید، فحش نامه صادر فرمودید؟!
10- نوشته اید «شگفتا که در دوران شاه اعضای حزب توده، رستاخیزی و ساواکی می شدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی می پرداختند و پس از انقلاب برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضد انقلاب داشتند لباس مطبوعاتی می پوشند».
دراین باره لازم است عرض کنم، برخی از افراد یاد شده در حزب و گروه شما بوده اند و اما اینجانب به گواهی پرونده ام هرگز عضو گروهی نبوده و از نوجوانی مقلد حضرت امام(ره) بوده ام. شما می توانید از برخی دوستان خود نظیر آقای سرحدی زاده، کاظم بجنوردی، و سایر زندانیان سیاسی (10 سال تا ابد) بپرسید که چه کسانی جمع زندانیان مسلمان را از جمع منافقین جدا کردند و چه کسانی از طریق ملاقاتی ها و پیام به بیرون زندان با حضرت امام(ره) و یا نمایندگان ایشان تماس گرفته و از ایشان راهنمایی می خواستند و چه کسانی... بگذریم.
11- پرسیده اید که آیا بنده تاکنون ملاقاتی با حضرت امام(ره) داشته ام؟ برای مزید اطلاع جنابعالی باید بگویم؛ آری، بارها توفیق زیارت آن بزرگوار را داشته ام و از جمله، بعد از دستگیری اعضای حزب توده با واسطه شهید محلاتی که در آن زمان نماینده حضرت امام(ره) در سپاه بودند برای مباحثه با احسان طبری درباره مارکسیسم و نقد آن مأموریت یافتم و بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به اسلام- که نتیجه مستقیم مراجعه وی به شخصیت عظیم حضرت امام(ره) و آثار استاد شهید مطهری بود- مورد لطف حضرت امام(ره) نیز قرار گرفتم. شهید محلاتی به ظاهر در میان ما نیست ولی اسناد آن که موجود است. بپرسید و یا به سخنرانی شهید محلاتی در اجتماع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب شیراز مراجعه بفرمائید و موارد دیگری که اطلاع از آن برای جنابعالی به آسانی امکانپذیر است.
12- در جای جای فحش نامه خود به انتخابات اشاره فرموده و این پرسش منطقی را بی پاسخ گذاشته اید که مگر به خاطر انتخابات باید دفاع از اسلام و انقلاب را تعطیل کرد؟
13-اگرچه هنوز گفتنی های مستند دیگری باقی است اما فقط به یکی دیگر از اصلی ترین گفتنی ها که جان کلام نیز هست اشاره می شود.
به فحش نامه ای که دیگران برایتان نوشته و جنابعالی امضاء فرموده اید یک نگاه دیگر بیندازید. ملاحظه فرمودید؟! حالا خودتان قضاوت کنید که مخاطب این فحش نامه کیهان است یا در آن، برخی از ضدانقلابیون به بهانه کیهان، بغض ها و کینه های فروخورده خود از امام(ره) و انقلاب را خالی کرده اند؟! اگر کسانی که فحش نامه را برایتان نوشته اند فقط به کیهان فحش داده بودند، هرگز پاسخی نمی دادیم، ولی....
راستی آقای کروبی! نگاهی هم به سایت های ضدانقلاب بیندازید و پیچ رادیوهای بیگانه را بپیچانید، برای شما چه هورایی می کشند و به خاطر فحش نامه کذایی چه تشویق و تقدیری است که پشت سرهم نثارتان می کنند!...یادتان هست که امام(ره) می فرمودند هر وقت دیدید دشمنان اسلام از مواضع و عملکرد شما حمایت می کنند در کار خود شک کنید؟
جناب آقای کروبی!
باور بفرمائید- و چنانچه باور ندارید در آینده ای نزدیک به چشم خود می بینید- که برخی از اطرافیان شما نه فقط کمترین ارادتی به شما ندارند بلکه حضرتعالی را تنها در حد یک بلندگو برای اظهارات ساختارشکنانه می خواهند. چرا؟! آنها در پی آنند که شمارا بیرون از نظام قلمداد کنند تا انتخابات آینده را آنگونه که آمریکایی ها با صراحت اعلام داشته اند به انتخاباتی دو قطبی که یک قطب آن پای در بیرون نظام دارد تبدیل کنند. بدیهی است که حضرتعالی علی رغم انتقادات جدی که به برخی از مواضع و عملکردتان وجود دارد، شخصیتی در حوزه نظام اسلامی هستید همانگونه که آقای مهندس موسوی نیز چنین است. کیهان در پی اثبات این واقعیت است بنابراین اگر هم انتقادی می کند خیرخواهانه و دلسوزانه است حتی اگر لحنی تلخ داشته و گاه با تمثیل ها و لطیفه هایی همراه باشد که فقط تمثیل است و طنز و همانطور که می دانید «مثل عین ممثل» نیست، اما برخی از اطرافیان شما حضرتعالی را بیرون از نظام می پسندند همانها که در گذشته ای نه چندان دور در مقابل شما ایستاده بودند. حالا قضاوت بفرمائید کدام دوست و کدام دشمن است؟
حسین شریعتمداری
کروبیان ، کیهان را دوست دارند
نویسنده: ع - ثقفی
چند تذکر و جمله کلیدی امام(ره) همواره در تاریخ انقلاب کارساز بوده است که گاهی
موجب تعجب انسان در فراگیری شگرف آن در امواج مختلف فتنه های زمان است. یکی از این
میان میزان بودن حال فعلی افراد، به علاوه میزان بودن تعریف و خشنودی دشمن در این
حال، دیگری نیز توطئه از درون پوساندن و افتادن انقلاب به دست نامحرمان است که در
مجموعه ای از پیش بینی ها و تذکرات حکیمانه از سوی روح اصلی انقلاب صدور یافته
است.
این تذکارها و موازین قطعی چیزی نیست که کسی بتواند با
ادعای خط امام یا داعیه داری خط تفقه، در آن تشکیک و سفسطه نماید.
و اما آقای کروبی و داستان حکم حکومتی و اعدام کودکان و
مشورت یارانشان!
وقتی پاسخ آقای کروبی به مدیرمسئول کیهان را می خواندم،
بیش تر از کیهان دلم برای آقای کروبی سوخت که به کجا رسیده است! از آن بیشتر برای
فقه و امام و امیرالمؤمنین که منتقدان مبانی متقن اسلامی چگونه شب و روز را اشتباه
گرفته و چنین مظلوم نمایانه از آنان دم می زنند. ظاهراً آنان چنان در ستادهای خود
جوگیر شده اند که فکر می کنند سرنوشت اسلام ومسلمین بر آنان معطوف شده است. من که
خود بیش از آقای کروبی و موهای سرشان کتاب فقهی خوانده ام، از اینهمه تاکید ایشان
بر مسئله فقه، در جایگاه نقد مطبوعاتی تعجب کردم. نخست باید از ایشان پرسید که
کدام مبنای فقهی به آقایان اجازه می دهد صرفاً برای فعالیت تبلیغاتی آنهم در مقام
نامزد انتخاباتی نظام اسلامی، به انتقاد از مبانی حکومتی اسلام بپردازند که به قول
خودشان خونها به پای آن ریخته شده و خود ایشان مدتی متولی نهاد مربوط به این خونها
بوده و از آنجا به اینجا رسیده اند؟!
می بینید آقای کروبی؟ در عالم مهم دیدن امام نیست، که شمر
هم امام حسین و ابن ملجم هم امام علی را بارها دیده اند، مسئله فهم آدمها و التزام
آنان نسبت به امام ادعایی خویش است و شما هم اگر هنوز داعیه پیروی خمینی کبیر را
دارید باید یاد بگیرید که لحن صحبت یک روحانی فقه خوانده با گروه ورشکسته و دل
شکسته و دم بریده همه چیز طلب، فرق می کند، ضمن آنکه در عوالم الهی کروبیان، کیهان
را تخریب نمی کنند! حال این چه لحنی است و چگونه است که شما مقلدوار و علی پندار،
فرزندان این انقلاب را به باد شماتت می گیرید؟ آنهم کسانی که زندگی و آبروی خود را
در راه انقلاب گذاشته اند. شما که از مشی رهبری دم می زنید، آیا همان شیخ منتقدی
نیستید که زمانی دادگاه روحانیت منصوب امام و زمانی دیگر حکم حکومتی ابداع تفقه خمینی
و زمان دیگر احکام شرعی اسلام را زیر سؤال انتخاباتی می برید؟
پس جناب شیخ بگذارید مسائل سربسته بماند و معلوم نشود که
در سابقه و حال افراد چه گذشته است بگذارید مردم ندانند که در طبقه یازدهم ساختمان
طالقانی چه می گذشت! بگذارید اهالی مطبوعات نفهمند که مطبوعات نهاد زیر نظر شما
چگونه سانسور و تعطیل می شد. بگذارید نحوه مدیریت شما سربسته بماند و به عدم رای
قبلی مجلس و ریاست جمهوری خود بسنده کنید و بیش از این دم از وا اسلاما نزنید.
نگذارید حداقل های انتخاباتی در فرصت نظام برای عرض اندام امثال جنابعالی به حداکثرهای
افشاگری درباره سوءاستفاده از موقعیت شغلی تبدیل شود. نگذارید مردم بفهمند در دوره
ریاست شما در محل تولیت فرهنگ شهادت چگونه بی فرهنگان و سرمایه داران در گوش مادر
شهید می زدند و آب را به روی پدر شهید می بستند. آیا هنوز خانواده شهیدان را
هوادار خود وانمود می کنید؟ مگر همین آقای شریعتمداری خانواده شهید نیست؟ حالااز
سابقه افراد پرس وجو می کنید؟! خودتان را ضمناً به کاندیداهای دیگر نچسبانید تا
عرصه بر آنان چون شما سخت نشود. لااقل شرط کاندیداتوری ریاست جمهوری داشتن زبان
است که بحمدالله در آخر الزمان همه از نعمت رو به تزاید آن برخوردارند، مثل نعمت
رو به تزاید مطبوعات زنجیری و زنجیره ای!
در هر حال شما که هنوز علیرغم ادعای مدیریت چهار ساله یک
روزنامه که توسط دیگران اداره می شود، سواد مطبوعاتی لازم را در روش پاسخ گویی به
انتقادات مطبوعاتی نداشته و در انتقاد از تیتر، متن را بهانه می کنید و در برخورد
با یک کلمه، هزار توهین نثار منتقد خود می کنید، لازم است که بدانید پیش بینی
کیهان و سایر خیرخواهان از عدم اقبال مردم نسبت به امثال جنابعالی نیاز به دانستن
آراء شب انتخابات ندارد، فقط لازم است انسان کمی در روش انقلابی مردم دقت داشته
باشد و کمی بیشتر بفهمد که مردم از لاف زنان و تحمیق گران نه فقط خوششان نمی آید
بلکه معمولاً در تاریخ انقلاب به آنان درس ویژه هم داده اند.
ضمن آن که فکر نمی کنید سن شما دیگر برای این حرفها مناسب
نیست؟! و انقلاب در مدیریت نیاز به نیروهای جوان تر دارد که از کوره در نروند و
خسته نشوند و با توجه به گذر سی سال از انقلاب در ده سالگی به زندان ساواک نرفته
باشند؟!
جناب شیخ ضمناً فعل آخر بیانیه شما غلط بود، به
مشاورانتان بگویید از این به بعد برایتان درست تر بنویسند! والسلام
با حامیان دروغین کروبى |
|
|
دخالت بسیج در انتخابات
شریعتمداری در یادداشت امروز روزنامه کیهان به نقد
جنجال آفرینی تازه مطبوعات اصلاح طلب درباره حضور نظامیان در عرصه انتخابات پرداخت
و نوشت:
بعد از دستور صریح و حکیمانه حضرت امام(ره) که نظامیان را از عضویت در احزاب و
گروههای سیاسی منع کرده بودند، روزی دو تن از برادران واحد پرسنلی سپاه که مسئولیت
گزینش نیروهای تازه را برعهده داشتند نزد مرحوم شهید محلاتی نماینده وقت حضرت
امام(ره) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده و درباره گزینش افرادی که در آمریکا
و اروپا تحصیل کرده و عضو اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در کشورهای محل
تحصیل خود بودند، کسب تکلیف کردند و توضیح دادند که اتحادیه به تناسب مسائل و
رخدادهای کشور بیانیه صادر کرده و موضع سیاسی اتخاذ می کند.
شهید محلاتی که خدای سبحان بر درجاتش بیفزاید در پاسخ گفتند؛ منظور حضرت امام(ره)
آن است که اعضای سپاه به طور همزمان عضو احزاب و گروهها و تشکل های سیاسی نباشند
بنابراین عضویت قبلی آنها در یک حزب و گروه سیاسی در صورتی که با ورود به سپاه قطع
شده باشد، مانعی ندارد و سپس تاکید کردند که اگر دانشجویی در آمریکا و اروپا مشغول
تحصیل بوده و عضو انجمن های اسلامی در کشور محل تحصیل خود نبوده است باید نسبت به
هویت او تردید کرده و بررسی کنید که کجا بوده اند؟
نه افرادی که عضو انجمن های اسلامی بوده اند، چرا که عضویت این افراد نشانه انگیزه
های اسلامی و تعهد انقلابی آنهاست و یک امتیاز تلقی می شود.
این روزها در پی سخنان سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره
مجاز بودن فعالیت سیاسی و انتخاباتی آن دسته از بسیجیان که در نیروهای مسلح عضویت
ندارند، برخی از مدعیان اصلاحات و روزنامه ها و سایت های خبری وابسته به آنان صدا
به اعتراض بلند کرده و پی در پی مصاحبه می کنند و مقاله می نویسند که فرمانده سپاه
در اظهارات خود فرمان حضرت امام(ره) را نادیده گرفته و قصد دارد بسیج را به نفع یک
کاندیدای خاص و علیه نامزدهای جبهه اصلاحات وارد فعالیت های سیاسی و انتخاباتی
کند!
این جاروجنجال- بخوانید تبلیغاتی- در حالی است که مطابق قوانین جاری و روال تعریف
شده که از قضا بسیار روشن و خالی از ابهام نیز هست، همه بسیجیان عضو سپاه نیستند،
بلکه «بسیج» به قول امام راحل(ره) یک «تفکر فراگیر» است که ندای دلنشین آن باید در
سراسر عالم طنین انداز شود و در قوانین و آئین نامه های سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی نیز به وضوح و با صراحت دیده می شود که یک بسیجی، الزاماً عضو سپاه و نیروی
نظامی نیست. بنابراین بسیار تعجب آور است که مدعیان اصلاحات این نکته بسیار بدیهی
را نمی دانند! و یا می دانند و تظاهر به ندانستن می کنند؟!
بسیج ترجمان دیگری از ایمان، تقوا، خلوص و همه خوبی هاست. آیا مدعیان اصلاحات
معتقدند که فقط افراد بی ایمان، بی تقوا، فاقد خلوص و به دور از همه خوبی ها حق
فعالیت سیاسی دارند؟! و چنانچه چنین اعتقادی ندارند- که ندارند- چرا تا نام بسیج و
بسیجی را می شنوند، از حضور و فعالیت آنان در انتخابات احساس خطر می کنند؟! و با
تجاهل به نظر امام(ره) و قوانین جاری می کوشند بسیج را معادل یک نیروی نظامی و عضو
رسمی سپاه معرفی کنند؟!
به یقین آقایان مدعی اصلاحات می دانند که بخشی از بسیجیان عضو رسمی سپاه هستند و
در گردان های کربلا و عاشورا به کار گرفته شده اند ولی بخش اعظم نیروهای بسیجی
همان مردم عادی هستند که تفکر بسیجی را برگزیده اند و بی آن که عضو رسمی، قراردادی
و یا اسمی سپاه باشند برای جانبازی و فداکاری در راه اسلام و انقلاب و دفاع از جان
و مال و ناموس مردم اعلام آمادگی کرده اند. بسیج دانش آموزی، بسیج دانشجویی، بسیج
اساتید، بسیج کارگری، بسیج کارمندان و... از این دسته اند.
حضرت امام(ره) درباره بسیج می فرمایند:
«ملتی که در خط اسلام ناب محمدی- صلی الله علیه وآله- و مخالف با استکبار و پول
پرستی و تحجّرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند»
همانگونه که ملاحظه می شود- و عجیب است که چرا بعضی ها ملاحظه نفرموده اند- حضرت
امام(ره) با صراحت می فرمایند «همه افراد ملت باید بسیجی باشند» و اکنون این پرسش
از مدعیان اصلاحات مطرح است که وقتی حضرت امام(ره) می فرمایند «همه ملت باید بسیجی
باشند»
آیا مطابق نظر شما منظورشان این بوده است که هیچیک از افراد ملت نباید در
فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی شرکت کنند؟! آیا دوستان مدعی اصلاحات نظر امام(ره) را
باور ندارند که بسیج را یک تفکر سراسری می دانند و نه یک رده خاص نظامی؟! یا نظر
خود را به نظر مبارک آن بزرگوار ترجیح می دهند؟
بدیهی است که نظر مبارک حضرت امام(ره) دقیقاً همان است که در قانون آمده و مطابق
آن بسیج به مفهوم یک تفکر است که امروزه در «بسیج اقشاری» یعنی بسیج های دانش
آموزی، دانشجویی، اساتید، کارگری شکل گرفته و با بسیج گردان های نظامی که عضو رسمی
سپاه هستند تفاوت دارند.
در همین زمینه، رهبر معظم انقلاب طی سخنانی در جمع اساتید بسیجی می فرمایند؛
«در میدان علم بایست تن به آب و آتش زد، باید کار کرد. خوب این یکی از مظاهر بسیج
علمی است که عامل عمده اقدام هم می تواند همین مجموعه برادران مومن، برادران و
خواهران مومنی باشد که در دانشگاه مشغول تعلیمند، اساتید.
با این نگاه بنده مجموعه بسیج اساتید را یک مجموعه نظامی نمی دانم. چون مفهوم
نظامی گری در معنای بسیج اصلاً نیست. بسیج یعنی در طبق اخلاص گذاشتن همه توان و
نیرویی که انسان می تواند در طبق اخلاص بگذارد و تقدیم بکند. یعنی اقدام، آن هم
اقدام مومنانه و خالصانه و با انگیزه... این معنای بسیج است.»
نکته مورد اشاره درباره تعریف بسیج و تفاوت گردان های نظامی بسیج با توده های عظیم
بسیج مردمی به اندازه ای بدیهی و غیرقابل تردید است که اعتراض کنندگان به سردار
جعفری نیز بی آن که بخواهند - و یا متوجه باشند- به آن اعتراف کرده اند.
آقای کروبی که اعتراض ها و سروصدای اخیر مدعیان اصلاحات با استناد به اظهارات
ایشان کلید خورده و ادامه دارد، به هنگام ثبت نام برای ریاست جمهوری دهم خطاب به
سردار جعفری گفته است؛ «من از سال 41 بسیجی بودم، قطعاً آن زمان آقای سردار جعفری
کودک بودند و با احترام به ایشان می گویم؛ این خط و نشان ها را برای مردم نکشید.
من برای داغ کردن تنور انتخابات نیامده ام. برای انتخاباتی آزاد بدون دخالت
احتمالی بسیج آمده ام و اگر تخلفی شود کوتاه نمی آیم».
آقای کروبی می دانند که «بسیج» به معنا و مفهوم امروزی آن بعد از پیروزی انقلاب
اسلامی پدید آمده و در سال 41 هنوز تاسیس نشده بود که ایشان از سال 41 بسیجی
باشند! بدیهی است منظور جناب کروبی این نیست که از سال 41 عضو نیروی مقاومت بسیج
شده اند.
بلکه با این سخن خویش اذعان می کنند که «بسیج» یک تفکر فراگیر و به مفهوم و معنای
تعهداسلامی و انقلابی است و این دقیقاً همان تعریفی است که حضرت امام(ره) از بسیج
ارائه فرموده اند و همان منظوری است که سردار جعفری از بسیجیان غیرعضو سپاه داشته
است.
بنابراین اعتراض آقای کروبی به اظهارات سردار جعفری بی مورد خواهد بود. چرا که خود
ایشان هم بسیج را به معنای عضویت در سپاه نمی دانند و گرنه نمی توانستند از سال 41
عضو آن باشند! و چنانچه منظورشان بسیج به معنا و مفهوم عضویت در سپاه است که باید
گفت؛ چرا بدون استعفا از بسیج نامزد ریاست جمهوری شده اند؟!
و اما از سوی دیگر، مدعیان اصلاحات با اعتراض به سردار جعفری بی آن که متوجه باشند
به جبهه اصلاحات اهانت می کنند چرا که آقایان در سخنان و نوشته های خود تاکید می
کنند «بسیج مدرسه عشق است»، «بسیج نماد اخلاص و ایمان است»، «بسیج لشکر مخلص
خداست»، «بسیج حافظ انقلاب و جان و ناموس مردم است» و از سوی دیگر حضور بسیجیان در
فعالیت های سیاسی و انتخاباتی را علیه نامزدهای اصلاح طلب می دانند و این پرسش را
بی پاسخ می گذارند که چرا حضور افراد- به قول خودشان- مخلص و با ایمان و فداکار و
خداجوی در انتخابات را به زیان خود تلقی می کنند؟!
آیا، این اهانت به جبهه اصلاحات نیست؟ فرمانده محترم سپاه گفته است که بخش اعظمی
از بسیجیان عضو سپاه و نظامی نیستند و می توانند در فعالیت های سیاسی و انتخاباتی
شرکت کنند ولی نگفته است به نفع کدام جریان سیاسی وارد عرصه شوند.
بنابراین چرا مدعیان اصلاحات از هم اکنون اطمینان دارند که مردم مخلص و با ایمان
به نامزدهای جبهه اصلاحات رأی نمی دهند؟! و از حضور این قشر در فعالیت های
انتخاباتی ابراز نگرانی می کنند! مگر اصلاحات را با ایمان و اخلاص، وطن دوستی و
فداکاری در تضاد می دانند؟!
بیانیه اول: احیای برنامه ریزی
در
آغاز هزاره سوم و پس از آن که بشریت راه پرفراز و نشیب و سختی را در پرتو تعالیم
انبیای الهی، اندیشمندان، حکیمان و مصلحان خیراندیش پشت سر گذاشته و قلههای جدیدی
از فرهنگ و تمدن را فتح کرده، با خطرات جدیدی در تعامل و همزیستی
انسانی خود مواجه می باشد که به اعتقاد ما راه حل نهایی غلبه بر این مشکلات نیز
همچون گذشته در آموزههای وحیانی به ویژه تعالیم الهی و انسان دوستانه آخرین سفیر
سماوی حضرت محمد بن عبدالله(ص) با تفسیرهای ائمه معصومین(ع) و اصحاب وفادار آن
حضرت نهفته است و بشریت پس از تجربه ایسم های گوناگون، همگرایی، صلح و آرامش معنوی
و اجتماعی خود را می تواند در این مکتب انسان ساز جست وجو کند و برای حل مشکلات
سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تهدید کننده کرامت، آزادی، آرامش و عدالت در
جوامع انسانی بایسته است که در کنار آموزه های انبیای الهی، تجربه های ارزشمند نسل
های بشری در گذشته نیز کاملاً مد نظر قرار گیرد و در مدیریت جامعه مورد بهره
برداری لازم واقع شود.
دموکراسی و نهادهای ساختاری آن مانند شورا، انتخابات، مجلس، و تحزب نیز از جمله
دستاوردهای گرانقدر تجارب جوامع انسانی است که در طول زمان و با مرارت های فراوان
به دست آمده است و نه تنها در تقابل با آموزه های وحیانی قرار ندارد، بلکه در صورت
اجرای صحیح و ابزاری ندانستن آن می تواند در استفاده از تعالیم انبیای الهی و حفظ
عزت و کرامت بندگان خداوند متعال و تأمین آزادی های آنان و نیل به کمال انسانی و
جامعه مطلوب، کاملاً مؤثر و مفید واقع شوند.
پدیدآورندگان و اعضای حزب اعتماد ملی که خود را از زمره پیروان خط اصیل بنیانگذار
جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره)، آن فقیه عارف، و فیلسوف فرزانه و
پیروراه انبیای الهی می دانند، درست بر پایه همین باور، اقدام به تأسیس و ترویج
این حزب نموده اند تا از این رهگذر با استفاده از خرد جمعی در راستای استنباط درست
خط امام که همان خط انبیا و اولیای الهی است وهمچنین نهادینه شدن اصل تحزب و چرخش
مسالمت آمیز و مردم محور قدرت در جامعه ایران اسلامی کمک نمایند.
اینک پس از قریب به سه سال تجربه تشکیلاتی و حزبی، اعضای حزب اعتماد ملی مفتخرند
اعلام نمایند که با عنایت الهی توانسته اند یک حزب جوان طراز نوین و بالنده را در
طریق توسعه همه جانبه کشور راه اندازی کنند و به تربیت کادرهای مجرب حزبی و سازمان
دهی نیروهای علاقمند به سرنوشت کشور بپردازند و به انتقال تجارب مفید به مدیران از
طریق پیشنهاد و انتقاد سازنده، مناسب و به هنگام مبادرت ورزند و از افزایش کاستی
های مدیریتی در میان مدیران کشور مانع شوند و با دفاع از حقوق شهروندی و منافع ملی
دین خود را در برابر ملت بزرگ ایران ادا نمایند و به وظیفه «النصیحه لائمه
المسلمین؛ خیرخواهی برای پیشوایان مسلمین» و نظام اسلامی عمل نمایند.
اهمیت سازمان دهی نیروها و تحزب در راستای اصلاح جامعه اسلامی به حدی است که
خداوند متعال در قرآن کریم بر ضرورت تسریع در آن تأکید ورزیده و فرموده است:
«ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛ و باید
گروهی از شما متشکل شوند تا مردمان را به انجام امور خیر دعوت و امر به معروف و
نهی از منکر نمایند.» ( سوره / آل عمران۱۰۴)
کنون که حزب اعتماد ملی نخستین کنگره خود را با حضور گسترده اعضای این این حزب،
اقشار مختلف مردم، احزاب و گروه ها، شماری از مسؤولان کشور و نمایندگی های سیاسی
کشورهای مختلف جهان و … با موفقیت به پایان برده است، دیدگاه ها، نظرات و راه حل
های خود را در باره مسایل مربوط به اداره کشور و مشکلات موجود، به پیشگاه ملت
سرافراز ایران، مسؤولان محترم، مدیران و همه صاحب نظران و اندیشه ورزان ایرانی
تقدیم می دارد:
الف. حفاظت از آرمان های امام راحل(ره)
۱/ اندیشه و آرمان های سیاسی، الهی امام خمینی(ره)
که در آثار بر جای مانده از آن بزرگوار به ویژه در وصیتنامه سیاسی،الهی آن عزیز
سفر کرده مندرج است باید همچنان مبنای سیاست های کلی نظام باشد و هیچ گونه کوتاهی
و یا در تبعیض در عمل به مفاد آن صورت نگیرد.
۲/ از هر گونه بایکوت و یا تحریف نسبت به
اندیشه ها و رهنمودهای سیاسی و اجتماعی و… امام(ره) باید پرهیز شود.
۳/ امام راحل(ره) به همان میزان که بر
اسلامیت نظام تأکید داشت بر«جمهوریت» آن نیز تاکید می ورزید. از این رو باید با هر
گونه جریان و تفکری که مخالف جمهوریت و نقش محوری مردم در صحنه سیاست و اجتماع
باشد، مقابله وبه شدت آن را افشا و طرد کرد.
۴/ آزادی احزاب از موارد مصرح قانون اساسی
جمهوری اسلامی ایران می باشد و براین اساس, دولت و مسؤولان امور باید زمینه تقویت
احزاب و نهادینه ساختن فعالیت های سیاسی شناسنامه دار را از وظایف جدی خود بدانند
و امکان همه جانبه آن را فراهم بیاورند و از در پیش گرفتن سیاست «حزب ستیزی» و
«حزب گریزی» بپرهیزند.
۵/ همه ما، اعم از مسؤولان امور و دست
اندرکاران احزاب و سازمان های سیاسی، موظف به دمیدن روح امید به آینده در جامعه
هستیم و هیچ گونه کوتاهی در این زمینه روا نمی باشد.
ب - سیاست داخلی
۱/ ضمن تأکید بر وجود اختلاف سلیقه ها، بر
ضرورت وفاق سیاسی و اجتماعی در میان همه باورمندان نظام جمهوری اسلامی ایران و
قانون اساسی، به ویژه پیروان خط امام و جریان اصلاح طلبی تأکید می ورزیم و حزب
اعتماد ملی در این راه آماده هرگونه تعامل و همکاری می باشد.
۲/ حزب اعتماد ملی خواستار فراهم ساختن زمینه
های مشارکت حداکثری در انتخابات آینده ریاست جمهوری(دوره دهم) می باشد و برای تحقق
این خواسته ملی از همگان استمداد می طلبد و به ویژه از رسانه ملی، احزاب سیاسی و
مسؤولان انتخابات می خواهد که به گونه ای عمل نمایند که در اجتماع ما روح امید و
احساس مسؤولیت برای مشارکت دمیده و اسباب یأس و احساس عدم تأثیر آرای مردم در
سرنوشت خود از ذهنیت عمومی زدوده شود. از این رو حزب اعتماد ملی، ایجاد نشاط
انتخاباتی با رویکرد مثبت احزاب و تشکل های سیاسی و تضمین سلامت انتخابات و صیانت
از آرای مردم توسط ناظران و مسؤولان اجرایی را از وظایف ملی و دینی می داند.
۳/ حزب اعتماد ملی، می کوشد که در انتخابات
آینده با برنامه از قبل اعلام شده در صحنه حضور یابد. از این رو از احزاب سیاسی
دیگر نیز می خواهد که با برنامه انتخاباتی شفاف و مشخص و اعلام شده وارد صحنه شوند
تا مردم ما هم همانند دیگر نظام های مبتنی بر دموکراسی نه به اشخاص و شعارهای
مبهم، بلکه به برنامه های شفاف مبتنی بر واقعیت ها رأی دهند.
۴/ دکترین حزب اعتماد ملی در انتخابات آینده،
تلاش برای نهادینه کردن انتخابات حزبی در کشور است؛ ازاین رو بدون تردید با نامزد
حزبی مشخص وارد انتخابات می شود و با توجه به اتفاق نظر و اجماع شورای مرکزی حزب
بر ضروت نامزدی دبیرکل محترم حزب، آیت الله مهدی کروبی برای انتخابات ریاست جمهوری
دهم، با حفظ احترام همه نامزدهای حزبی و منفرد دیگر، قاطعانه از نامزدی ایشان
حمایت می کند و در عین حال معتقد به وجود شرایط و ظرفیت های لازم در وجود ایشان
جهت تفاهم و همگرایی حداکثری میان نیروهای خط امامی و اصلاح طلب می باشد.
۵/ حزب اعتماد ملی به موضوع هویت طلبی اقوام
ایرانی که خود را جزء لاینفکی از ایران عزیز می دانند، نگاه فرهنگی و اجتماعی دارد
و نگاه های امنیتی را برخلاف اصول ۱۵ و ۴۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی می داند و بر
حل مشکلات مربوط به این حوزه از طریق اجرای کامل و بدون تبعیض کلیه اصول قانون
اساسی تأکید می ورزد.
۶/ حزب اعتماد ملی بر ضرورت مشارکت و حضور
همه اقشار مردم و اقوام و مذاهب موجود در ایران، در قدرت و مدیریت سیاسی کشور
تأکید می ورزد و هر گونه اعمال تبعیض در این زمینه را محکوم می کند و معتقد است که
بر اساس قانون اساسی و تعالیم اسلام عزیز باید تمام افراد و نیروهای موجود در کشور
اعم از اقوام و مذاهب مورد احترام در قانون اساسی از شأن و کرامت واحد و مساوات در
بهره مندی از ثروت ملی برخوردار باشند
۷/ حزب اعتماد ملی در صورت پیروزی در
انتخابات آینده ریاست جمهوری بر اساس سیاست های یاد شده با مشارکت همه نیروها
اقدام به تشکیل کابینه ائتلافی و اخوت خواهد کرد و این موضوع با توجه به رویکرد و
تعامل مثبت آیت الله کروبی به عنوان دبیرکل حزب با نخبگان سیاسی،اجتماعی، فرهنگی
اقتصادی، صنعتی و … اعم از دانشگاهی و حوزوی و مشی واقع گرایانه حزب اعتماد ملی
قطعاً دور از واقعیت نخواهد بود.
۸- ضمن ادای احترام و تقدیر از زحمات بنیادین
و فراموش ناشدنی نیروهای مسلح در دفاع از تمامیت ارضی، امنیت و اقتدار ملی با توجه
به نهی صریح قانون و حضرت امام خمینی(ره)، از دخالت نظامیان و بسیجیان در مناقشات
سیاسی و انتخابات، حزب اعتماد ملی خواستار توجه جدی این عزیزان به این مسأله حیاتی
می باشد تا خدای ناکرده مورد سوءاستفاده جریانات سیاسی قرار نگیرند.
ج. سیاست خارجی و دیپلماسی
۱/ حزب اعتماد ملی بر ضرورت تنش زدایی جهانی
بر مبنای احترام متقابل و به رسمیت شناختن حقوق همه ملل و اقوام تأکید می ورزد.
۲/ حزب اعتماد ملی بر اهمیت و ضرورت عقلانی
شدن هر چه بیشتر دیپلماسی کشور و اتخاذ سیاست های تأمین کننده منافع ملی و پرهیز
از استراتژی های پرهزینه و کم سود تأکید می می ورزد.
۳/ حزب اعتماد ملی، حل مشکل خاورمیانه را از
طریق ایفای نقش توسط همه عناصر ذی نفع به ویژه مردم فلسطین و نمایندگان واقعی آن
ها ممکن می داند و اتخاذ سیاست های دیگر را در راستای حل بحران نمی بیند.
۴/ مسأله انرژی هسته ای صلح آمیز از حقوق
مسلم همه ملت های جهان از جمله ملت بزرگ ایران می باشد، اما در راه نیل به این هدف
افتخارآمیز، ضرورت دارد که از دیدگاه ها و تجربه های قاطبه نخبگان و صاحب نظران
علاقمند به بهروزی و سرافرازی ایران عزیز استفاده بهینه شود و از پیامدهای
غیرکارشناسی و تصمیم گیری های انحصاری که ممکن است منجر
به صدمات جبران ناپذیری به منافع ملی گردد پرهیز شود.
د - اقتصاد
۱/ حزب اعتماد ملی، نگرانی خود را از وضعیت
بحرانی اقتصاد کنونی کشور، تعطیل شدن کارخانه ها و شرکت ها، افزایش بیکاری، رشد
سریع نرخ تورم، فرار سرمایه ها و کساد اقتصادی موجود اعلام می دارد و معتقد است که
راه حل این مشکلات صرفاً از طریق به کار بستن روش های علمی و به کارگیری مدیران
متخصص و با تجربه و استفاده از خرد جمعی صاحبنظران امکان پذیر است.
۲/ حزب اعتماد ملی، شفاف سازی برنامه ها و
عملیات اقتصادی دولت و پاسخگویی دولت در خصوص درآمدها و هزینه های سه ساله و اعلام
موجودی صندوق ذخیره ارزی را از ضرورت ها و وظایف جدی دولت می داند.
۳/ حزب اعتماد ملی با توجه به طرح اعلام شده ۵۰ هزار تومانی آیت الله کروبی در انتخابات
ریاست جمهوری نهم که مبتنی بر کارشناسی های لازم بود، از دولت محترم می خواهد که
ضمن بیان رابطه طرح تحول اقتصادی با آن طرح، پشتوانه کارشناسی طرح تحول اقتصای و
نحوه اجرایی شدن آن را برای ملت اعلام و از هر گونه بهره برداری های سیاسی از آن
در آستانه انتخابات پرهیز کند و در صورت اصرار بر اجرای آن، دیدگاه های
اقتصاددانان برجسته کشور را که در قالب نامه های مختلف به رییس جمهوری مطرح
و منتشر شده است و همچنین نظرات مشاوران اقتصادی آیت الله کروبی و حزب اعتماد ملی
را به طور جدی مد نظر قرار دهد تا از پیامدهای اقتصادی سوء این طرح اجتناب شود.
۴/ حزب اعتماد ملی برای بازسازی اقتصاد آسیب
دیده کشور، احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و احیای شوراهای عالی از جمله
شورای عالی پول را از ضروریات اداره علمی کشور می داند.
۵/ حزب اعتماد ملی، خواستار اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی و گزارش آن به مردم می باشد.
۶/ با توجه به این که دولت های گذشته نیز در
شرایط طبیعی مشابه این دولت و در یک وضعیت خشک سالی چند ساله توانسته بودند
کشاورزی ایران را احیا کنند وکشور را در تأمین محصول گندم به مرحله خودکفایی
برسانند، حزب اعتماد ملی، افت چشمگیر محصول گندم در دوره دولت نهم را ناشی از سوء
مدیریت و واردات کلان گندم را از پیامدهای این سوء مدیریت می داند. از این رو
سیاست حزب اعتماد ملی در صورت پیروزی در انتخابات، «احیای کشاورزی ایران» می باشد.
۷/ حزب اعتماد ملی معتقد است که باید قاطعانه
از اقتصاد کشور سیاست زدایی شود و برای حل مشکلات حاد اقشاری که زیر خط فقر زندگی
می کنند، فکری عاجل و اساسی صورت بگیرد.
هـ. دین، دانش و فرهنگ
۱/ حزب اعتماد ملی، نگرانی و اعتراض قاطع خود
را در خصوص رواج اندیشه های خرافی و واهی به نام دین و مذهب و سطحی نگری که نتیجه
آن ظهور افراد و گروه های شیاد و عوام فریب در حوزه های اعتقادی و مذهبی است اعلام
می دارد و طرح بحث اصیل مهدویت در قالب نامناسب را در تعارض جدی با تعالیم اسلام و
تشیّع علوی می داند.
۲/ حزب اعتماد ملی، بر ضرورت توجه جدّی به
نظام آموزش و پرورش، معلمان و فرهنگیان و حل زیربنایی مشکلات آنان به گونه ای که
موجب علاقمندی آنان و جذب توانمندترین نیروها به این نهاد مقدس شود تأکید می ورزد.
۳/ حزب اعتماد ملی، بر ضرورت دمیدن روح
پرسشگری در جامعه، حوزه و دانشگاه و لزوم پاسخگویی دولت در مقابل آحاد جامعه و
دانشگاهیان به جای ستاره دار ساختن دانشجویان و ایجاد محدودیت برای استادان منتقد
و بازنشستگی اجباری آنان تأکید می ورزد و از متولیان امور می خواهد که در این
سیاست های مخالف منافع ملی تجدید نظر کنند.
۴/ حزب اعتماد ملی، کاربردی کردن آموزش های
دانشگاهی و تهیه نقشه جامع علمی کشور را با تأکید بر تقویت تولیت وزارت علوم،
تحقیقات و فن آوری و تفویض اختیار در این زمینه به دانشگاه ها را از حیاتی ترین
مقولات مورد نیاز کشور دانسته و هر گونه سهل انگاری و کج روی در این زمینه را در
تعارض با منافع ملی می داند.
۵/ حزب اعتماد ملی، معتقد است که حل مشکلات
کنکور و نابسامانی های آن، از ضروریات جدی روز می باشد و باید در اسرع وقت به
موضوع سلب حق از دانشجویان شهرستانی و محروم ساختن آنان از حضور در دانشگاه های
مهم مرکز به بهانه های نادرست، خاتمه داده شود.
۶/ حزب اعتماد ملی، معتقد است که تحمیل فضای
انسداد سیاسی بر دانشگاه ها و ارائه وارونه چهره زیبای دین و مذهب در این محیط
مقدس موجب دین گریزی افراد شده و می شود. از این رو حزب اعتماد ملی، انفتاح سیاسی
و فرهنگی در دانشگاه ها و دیگر نهادهای تعلیمی را از اوجب واجبات می داند و
معتقد به دولت و حکومت دینی است نه دین دولتی و حکومتی.
و. حقوق اجتماعی
حزب اعتماد ملی، در زمینه مسائل اجتماعی و حقوق اجتماعی شهروندان برموارد ذیل تأکید می ورزد:
۱/ ضرورت توجه به سهیم نمودن اقشار مختلف در سرنوشت اجتماعی و حقوقی آنان.
۲/ ضرورت اجرا و محقق ساختن اصول مغفول مانده قانون اساسی و سایر قوانین مصوب در زمینه های حقوق شهروندی، آزادی های فردی و اجتماعی، احزاب، مطبوعات و قومیت ها.
۳/ نهادینه ساختن آزادی بیان و روشن ساختن مرز میان انتقاد و تخریب و ایجاد بسترهای لازم و مناسب برای نقد عملکرد مسؤولان کشور.
۴/ توجه ویژه به نهاد خانوده و تقویت بنیان های آن از طریق فراهم ساختن زمینه ازدواج جوانان و ارائه آموزش های لازم به آنان و همچنین مساعدت به خانواده های در حال فروپاشی ناشی از فقر مادی و معنوی.
۵/ اصلاح قوانین مربوط به زنان در زمینه های مختلف مانند مشارکت سیاسی، قضایی، حضانت، دیه، شهادت، ارث و … با استفاده از اجتهادات فقها بزرگوار به ویژه آرای فقهی امام راحل(ره) با در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان.
۶/ توجه به نخبگان جوان و حل مشکلات جوانان و رفع موانع موجود در طریق دسترسی آنان به سرمایه و تأمین امکانات شغلی و کاری برای آنان.
۷/ تقویت جدّی نهاد شوراها در تمام سطوح، مطابق با قانون اساسی.
۸/ رفع محدودیت های اجتماعی افراطی از مردم به بهانه طرح های گوناگون و توجه عمیق تر به آموزه های دینی در باب حفظ حرمت و کرامت شهروندان و عدم تعرض به حقوق خصوصی آنان.
۹/ حزب اعتماد ملی، نگرانی شدید خود را از سیر صعوددی فساد اجتماعی، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر اعلام می دارد و معتقد است که استمرار وضعیت موجود خطر فروپاشی خانواده ها و حتی فروپاشی اجتماعی و ایجاد شکاف های غیرقابل ترمیم اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
دومین بیانیه ، طرح اقتصادی کروبی
طرح تازه کروبی برای انتخابات 88؛ همه ایرانیان سهامدارنفت میشوند |
گروه سیاسی:دومین بیانیه انتخاباتی مهدی کروبی منتشر شد. او 15 بهمنماه اولین بیانیه انتخاباتی خود را منتشر کرده بود. مهدی کروبی در اولین بیانیه خود با تاکید بر اینکه باید در آغاز ورود به دهه چهارم انقلاب اسلامی در اندیشه تحقق هدفهای محققنشده و زمینمانده این انقلاب باشیم، احیای برنامهریزی و احترام به خرد جمعی را یکی از شعارهای محوری خود اعلام کرده بود. وی در آن بیانیه تاکید کرده بود: <اولین هدف من که ذیل شعار احیای برنامهریزی صورتبندی شده است، درصدد بازسازی تشکیلات و شوراهای برنامهریزی در ساختار دولت و اعتبار بخشیدن به جایگاه مشاوره، کارشناسی و خرد جمعی و نیز پذیرش دانش، علم، منطق و عقلانیت مبنای این مشارکت و برنامهریزی است. گستره این برنامهریزی تنها در نظام اداری محدود نخواهد شد، بلکه تمهیدات لازم برای مشارکت تمامی نخبگان غیردولتی را نیز شامل خواهد شد.> مهدی کروبی وعده داده بود در بیانیههای دیگری محور برنامه خود را
به صورت تفصیلی برای آگاهی مردم ارائه کند. دیروز مهدی کروبی در دومین بیانیه
انتخاباتی خود با عنوان <مردمی کردن درآمدهای نفت - توزیع عادلانه ثروت
ملی> با اشاره به یکصدمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت در ایران به رهبری دکتر
مصدق و آیتالله کاشانی توزیع درآمدهای نفتی و خارج کردن آن از بودجه دولت را از
دیگر برنامههای محوری خود اعلام کرد. در این بیانیه آمده است: <در گام اول
این طرح سهام شرکتهای گاز و پخش فرآوردههای نفتی بدون حق انتقال، خرید و فروش
مطابق قانون موجود بهطور مساوی میان همه افراد کشور از 18 سال به بالا توزیع
میگردد.> |
بیانیه چهارم کروبی در حمایت از اقلیت های قومی
مهدی کروبی، یک روز پس از ثبتنام برای دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اسلامی، با انتشار چهارمین بیانیه خود، بر احیای حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی تایید کرد. متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آغاز دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران فرصتی است تا همه گروه های سیاسی، احزاب، تشکلها و نامزدهای انتخابات نسبت به تدوین و ارایه برنامه های خود برای اداره کشور اقدام و ملت ایران نیز حداقل این بار ضمن توجه جدی به برنامه محوری و پرهیز از فرد گرایی نسبت به انتخاب گزینه برتر اقدام نمایند. بدیهی است فرد ممکن است شعارهای خود را فراموش کتد و یا تحت فشارهایی از داخل و یا خارج آن را از دستور کار خارج نماید. در واقع می توان گفت که فرد هیچ تعهدی نسبت به شعارهای خود ندارد. اما برنامه محوری حاصل خرد جمعی است و خرد جمعی میثاق و تعهد رهبری و تک تک اعضای گروه و جمع است و ضمانت اجرایی آن نیز بالاست.
ایران متعلق به همه ایرانیان و کشوری کثیر الاقوام است و در حقیقت اقلیتهای قومی و مذهبی اکثریت ملت ایران را تشکیل می دهند. محدود کردن ایران به گروه یا جناح خاص و یا بخشی از جامعه و عدم توجه به حقوق دیگر اقوام و مذاهب ضمن اجحاف به آنها بزرگترین ظلم و تهدید برای اتحاد و همبستگی ملی است.
هر یک از اقوام ایرانی متناسب با ظرفیت و توانایی خود سهم عمده ای در اعتلا و شکوفایی آن داشته اند و طبیعی است باید سهم آنها از قدرت و ثروت و برخورداری از حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز متناسب با استعداد ها و نیازهایش نیز فراهم گردد.
اینجانب به عنوان فردی خدمتگزار و علاقه مند به شکوفایی و اعتلای ایران عزیز برنامه خود را به عنوان احیای حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی که حاصل خرد جمعی، گروهی از دوستداران انقلاب اسلامی و ایران است را به عنوان بخشی از برنامه های خود برای اداره کشور تقدیم شما عزیزان می نمایم. امید است مورد عنایت حق تعالی و حمایت مردم شریف قرار گیرد. انشاء الله
مهدی کروبی
و اما شرحی بر این تعهدات و گفته ها:
۱- اصول معطل مانده قانون اساسی را اجرا خواهم کرد زیرا: اجرای کلیه اصول قانون اساسی و دیگر قوانین مدون ضامن حقوق ملت خصوصاً اقلیتهای قومی و مذهبی است.
- یکی از ویژگیهای اینجانب پایبندی به اجرای قانون و مخالفت با هر گونه عمل فرا قانونی از سوی هر شخص و نهادی است. برداشت ها و تفاسیر سلیقه ای از قانون و یا اعمال اراده های فرا قانونی همواره موجب تضییع حقوق ملت از جمله اقلیتهای قومی و مذهبی در دستیابی به فرصتهای برابر در عرصه های مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می شود. به همین جهت معتقدم که همین قانون اساسی فعلی از ظرفیت بالایی برای تامین حقوق اقوام مختلف ایرانی و اهل سنت به عنوان تنها اقلیت مذهبی کشور و پیروان ادیان مختلف و آحاد ملت برخوردار است.
فلذا در صورت پیروزی در انتخابات خود را متعهد به اجرای کلیه اصول قانون اساسی خصوصاً اصول معطل مانده و یا ناقض اجرا شده آن از جمله اصول ۳ـ۱۲ـ۱۳ـ۱۵ـ۱۹ـ۲۶ـ۴۱ـ۴۴ـ۴۸ و ... که به هر دلیلی اجرا نشده اند می دانم و همه موانع اجرایی آن را برطرف و هر شخصی و یا گروهی را که مانع اجرای آن شود به دادگاه عدل الهی و ملت معرفی خواهم کرد.
زیرا رییس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی و پاسخگویی به مردم است.
۲- سطح و سهم مشارکت اقلیتهای قومی و مذهبی در مدیریت اجرایی خصوصاً مدیریت کلان کشور را افزایش خواهم داد و در صورت پیروزی در دولت و کابینه از همه اقوام و اهل سنت و شیعه استفاده خواهم کرد، تبعیض و نابرابری های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی را برطرف و نگاه حاشیه ای و امنیتی به اقلیتهای قومی و مذهبی را بر نمی تابم.
معتقدم که وجود اقوام و مذاهب مختلف در ایران یک فرصت است نه تهدید و بر اساس اصل ۱۹ قانون اساسی«مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند این ها سبب امتیاز نخواهد بود» و باید به طور مساوی و بدون هر گونه تبعیض و با رعایت مبانی حقوق بشر و حقوق اسلامی از همه حقوق شهروندی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برخوردار شوند، لذا مدیریت امور کشور نباید در انحصار هیچ جمعیت و گروه و سازمان سیاسی خاصی باشد. بلکه همه اقوام و پیروان مذاهب اسلامی باید با فرصت های برابر در اداره امور کشور مشارکت داده شوند و بر اساس شایستگی در مدیریت سیاسی، قضایی و نظامی کشور سهیم شوندو با مشارکت آنها در اداره کشور موجبات همبستگی ملی و همدلی و همراهی آنان را فراهم نماییم.
بر این اساس معتقدم که استفاده از ظرفیت نیروهای شایسته و مجرب اقوام و مذاهب در رده های مختلف مدیریتی از جمله مدیریت کلان کشور یکی از مهمترین عوامل ایجاد وحدت ملی و اسلامی است که باید به منظور برقراری عدالت و ایجاد فرصت های برابر برای همه ایرانیان در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مدیریتی مد نطر مسئولان نظام باشد.
بدیهی است بدون تردید، نتیجه ی چنین نگاه و عملی، رشد و تکامل همه جانبه کشور و افزایش ضریب امنیت ملی و همبستگی اسلامی در میان آحاد ملت ایران و سهیم کردن همه آنان فارغ از تفاوتهای قومی، مذهبی و منطقه ای در اداره کشور و قدرت و ثروت است.
۳- موانع تحصیل و استفاده از زبانهای محلی و قومی در مراکز آموزشی و مطبوعات را برطرف خواهم کرد.
- ایران کشوری کثیر الاقوام است و به عنوان یکی از کهن ترین ملت ها دارای تمدنی دیرینه با قدمتی بیش از ۲۷۰۰ سال است. تمدن دیرینه آن یادگار و دسترنج همه اقوام ایرانی اعم از «فارس، کُرد، ترک، لر، ترکن، بلوچ، عرب و ...» است و نقش و تاثیر هر کدام از اقوام ایرانی در حفظ دیرینه های فرهنگی و تمامیت ارضی آن انکار ناپذیر است و از این جهت هیچ قومی را بر قوم دیگر ایرانی برتری نیست فلذا این کشور بزرگ و متمدن متعلق به همه ایرانیان می باشد. قطعاً حفظ ویژگیهای فرهنگی اقوام ایرانی اعم از زبان، لباس و رسم و رسومات آنها موجب حفظ هویت اصیل ایرانیت آنها است.
زبان و ادبیات قومی و محلی از بارزترین ویژگیهای هویت ملت است فلذا انکار و تضعیف آن، انکار هویت آن قوم است.
بر این اساس همه اقوام ایرانی حق دارند، زبان و ادبیات مادری و محلی خود را در کنار زبان و ادبیات رسمی کشور (فارسی) فرا گیرند و بر اساس اصل ۱۵ قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی موظف است موانع استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس آن ها در مدارس و مراکز دانشگاهی را مرتفع سازد.
۴-در جبران محرومیتها و عقب افتادگی های مناطق محروم و مرزی خواهم کوشید و توازن منطقه ای را برای رسیدن به عدالت واقعی برنامه خود قرار خواهم داد.
-با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، متاسفانه مناطق مرز نشین کشور همچنان جزو مناطق محروم است و برخلاف تصریح اصل ۴۸ قانون اساسی، فراخور نیازها و استعدادهایش از سرمایه و امکانات لازم برخوردار نشده است و جنگ تحیملی نیز بر عمق این محرومیت افزوده است. و حتی زیر ساخت های گذشته این مناطق را نیز ویران کرد.
بدیهی است مردم این مناطق هنوز فاصله زیادی از حیث عمران و آبادانی و ارائه خدمات و اشتغال و فقر زدایی و سرمایه گذاری با دیگر مناطق کشور دارند.
فلذا لازم است به جهت جبران محرومیت های گذشته و عقب افتادگی های ناشی از جنگ تحمیلی و در راستای توسعه متوازن بر اساس برنامه چشم انداز ۲۰ ساله و برنامه توسعه ۵ ساله و بودجه های سنواتی، اقدامی فراخور استعدادها و نیازهای این مناطق صورت گیرد.
هر چند متاسفانه اجرای اصل مترقی ۴۸ قانون اساسی به علت بعضی از تنگ نظری ها تاکنون معطل مانده است. خود را موظف به جبران این محرومیتها با اختصاص بودجه های جهشی و برنامه های مدون بدون هر گونه تبعیض و نابرابری و مصلحت های جناحی و گروهی و سیاسی می دانم.
۵-موانع محرومیت از تحصیل دانشجویان و پژوهش گران شهرستانی در دانشگاه های بزرگ و مراکز علمی کشور را به بهانه بومی گزینی و ستاره دار کردن آنها و همچنین محدودیتهای گزینشی در استخدام برادران و خواهران اقوام مختلف اعم از کُرد و، بلوچ ، ترکمن ، عرب و... و اهل سنت را برطرف خواهم کرد.
-علی رغم کمبود امکانات آموزشی و پژوهشی در مناطق محروم کشور خوشبختانه سالهای گذشته شاهد رقابت جدی جوانان شهرستانی برای ورود به مراکز علمی و دانشگاه های بزرگ کشور و کسب کرسی های دانشگاهی در بزرگترین دانشگاه های کشور و حتی بین المللی بودیم. که متاسفانه تنگ نظران و محدود نگران این رقابت علمی را نیز بر نتافتند و با بخشنامه ای فرا قانونی این جوانان مستعد را بنا به مصلحتهای جناحی و سیاسی خود از تحصیل در دانشگاه های مهم کشور محروم کردند.
همچنانکه سالهای متمادی با محدودیتهای گزینشی بخش اعظمی از جوانان متدین و علاقه مند به خدمت را در مناطق مختلف خصوصاً از میان اقلیت های قومی و مذهبی از جمله اهل سنت از استخدام در نهادها و سازمان های دولتی محروم کردند.
برای جبران این تبعیض و نابرابری در صورت پیروزی در اولین گام های خدمتگزاری این رفتار فرا قانونی را در جهت حذف موانع از تحصیل دانشجویان در مراکز بزرگ دانشگاهی کشور و همچنین محدودیتهای گزینش را برطرف خواهم کرد.
۶-احیا و بسط حقوق شهروندی برای رسیدن به عدالت واقعی در عرصه های مختلف سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را از اهم وظایف و رسالت خود در صورت پیروزی می دانم.
همچنان که در بیانیه شماره ۳ اعلام نمودم امروز حق شهروندی ملت ایران خصوصاً اقلیتهای قومی و مذهبی و دینی به دلیل اعمال تنگ نظریها و کج اندیشی های حاصل از عدم شناخت به فراموشی سپرده شده و چه بسا اجحاف و تضییع این حق موجبات خدشه دار کردن این اصل را فراهم آورده و این فرصت بی بدیل برای ایجاد همبستگی ملی و منطقه ای را به یک تهدید تبدیل کرده است و لازم است در راستای احیای این اصل مهم انسانی و حقوق بشری اقدام های شایسته و فراخور ملت ایران صورت گیرد.
بدیهی است اقلیتهای قومی و مذهبی ایران که صاحبان اصلی این سرزمین هستند و مشارکت تاریخی آنان در عرصه های مختلف دفاع از ایران و سازندگی کشور اگر بیشتر از سایرین نباشد قطعاً کمتر نخواهد بود بر اجرای این مهم مستحق تر و اولاتر.
۷-تقویت حکمرانان محلی و واگذاری اختیارات و اداره امور منطقه ای از میان نخبگان و شایستگان همان منطقه از اهم برنامه های اینجانب است.
همچنانکه در پیام خود با مناسبت سالگرد شوراها اعلام نمودم افزایش سطح اختیارات و واگذاری امور به شوراها و منتخبان محلی برای مشارکت همه ملت ایران و توسعه حوزه اختیارات آنان در قالب تشکیل پارلمان های محلی و منطقه ای یکی از راه های مشارکت همه اقوام و مذاهب ایرانی در قدرت و ثروت است.
بدیهی است برای رسیدن به این مهم نیازمند اصلاح و بازنگری در قانون اساسی خصوصاً افزایش اختیارات شوراها در قانون هستیم و قطعاً این مطلب خواست ملت ایران و از اهم اهداف اینجانب است.
۸- دولت حق دخالت در امور دینی و مذهبی مردم را ندارد. همه ملت ایران خصوصاً اقلیتهای قومی و مذهبی در انجام مراسم و مناسک دینی خود آزادند و باید شرایط استفاده از همه ظرفیتهای فرهنگی و مذهبی برای آنان فراهم گردد.
- قانون اساسی بر رعایت حقوق همه ایرانیان از هر قوم و نژادی و با هر مرام و مسلکی تاکید دارد و فراز پایانی اصل ۱۲ شاهدی صادق بر این مدعاست. فلذا دولت موظف به ایجاد بستر مناسب و حمایت از فعالیت ها در راستای تعامل و ترویج مبانی فرهنگی و تقویت باورهای دینی با هر گرایش مذهبی است. و حق دخالت در امور جاری آنها را نداشته و حفظ و استقلال این نهادهای دینی که در طول تاریخ اسلام یکی از وظایف آنها نهی از منکر و امر به معروف که نتیجه عدم وابستگی به نهادهای قدرت است نیز وظیفه دولت است. دین و حوزه نباید وام دارد سیاست و دولت باشند در غیر این صورت در انجام رسالت خود ناتوان خواهند بود. چه بسا دخالت دولت در امور دینی و مذهبی در تضاد با روح قانون اساسی و بر خلاف مصلحتهای نظام و حکومت است.
امیدوارم خداوند متعال در این امر مقدس یاریم فرماید. انشاء الله
مهدی کروبی
بیانیه سوم احقاق حقوق شهروندی
وی اعلام کرد:«احیای حاکمیت قانون و حقوق شهروندی گام اول در تحقق شعارهای من است»، او همچنین تاکید کرده که نباید مردم را از حقوق خود محروم کرد و افزوده است:«تصور میکنم که با انجام سه شعار محوری بیان شده از سوی اینجانب، شامل "احیای برنامهریزی"، "مردمی کردن درآمدهای نفتی" و "احیا و بسط حقوق شهروندی" قادر خواهیم بود آیندهای بهتر را برای ایران و ملت عزیز خود رقم بزنیم.»
متن کامل بیانیه به شرح زیر است :
با گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطیت و سی سال از انقلاب اسلامی، ملت بزرگ ایران
بیش از هر زمانی شایسته برخورداری از نظام جامع حقوق شهروندی است.
شعار اساسی و محوری انقلاب مشروطیت 100 سال پیش رخ داد، «قانون» بود پدران ما
متوجه این نکته بدیهی و روشن شده بودند که بدون حاکمیت قانون و داشتن قوانین و
مقرراتی متناسب با نیازها و تحولات اجتماعی، امکان تحقق رشد و رفاه و آسایش در
جامعه متصور نیست، از اینرو برای زائل کردن خودسریها و تهدید حقوق آحاد مردم و
دولت قیام کردند و بنای مشروطیت را برقرار ساختند، اما به دلایل متعدد این بنا
قوام و استحکام کافی نیافت و در طی یک قرن بعد از این انقلاب باز هم شاهد خودسریها
و بیقانونیها و نیز قوانین غیرمتناسب با شرایط بودهایم و پنج دهه فعالیت سیاسی
و اجتماعی مستقیم من نیز که نیمی از این دوره 100 ساله را شامل میشود این تجربه
را نشان داده که هرگاه از مدار قانون خارج شدهایم و اهتمامی جدی برای تدوین قوانین
متناسب با روح زمانه نداشتهایم، مشکلات جامعه بیش از پیش شده است و این واقعیت
روشن است که یکی از اهداف اصلی اصلاحات همین خواست بود، ولی آنچه مایه تاسف است
اینکه طی چند سال اخیر به نحو غیرقابل تصوری از این مسیر بازگشت کردهایم و جریان
امور از مجرای رعایت قانون خارج شده است. بهطوری که حتی فریاد قانونگذاران و
نمایندگان مجلس را هم درآورده است. نمونه روشن آن نحوه هزینه یا اتلاف بودجه ملت
بود و نمونههای دیگر هم فراوان است. همچنین طی این سالها روح قانونگرایی به شدت
خدشهدار شده است. قانون و حاکمیت آن برای خشنودی و بسط آزادیهای مردم و برقراری
روابط عادلانه و مشفقانه میان آنهاست و تعبیر سلطهگرانه و افزایش محدودیتها و
نظارتها بر رفتار فردی و اجتماعی از آن ظلم مضاعفی است که طی چند سال اخیر بر
قانون و قانونگرایی رفته است. اینجانب در این بیانیه سومین قسمت از برنامه خود با
عنوان «احیا و بسط حقوق شهروندی» را به مردم عزیز تقدیم میکنم، باشد که راهنمای
عمل سیاسی و مدیریتی ما باشد.
تحقق این شعار بیش از هر چیز مستلزم حاکمیت قانون است. بهترین قوانین هم اگر اجرا نشوند چیزی بیش از جملات بیروح و بیمحتوا نخواهند بود. حاکمیت قانون مستلزم آن است که هیچ ارادهای فوق قانون رسمیت نداشته باشد و همه در برابر آن خاضع باشند. تفکیک و استقلال قوا یکی از شرایط لازم تحقق این شعار است، به ویژه استقلال دستگاه قضایی و قاضی، رکن رکین آن است. اما حاکمیت قانون فقط آن نیست که مردم مجبور به اطاعت از قانون و حکومت باشند بلکه حکومتکنندگان بیش از مردم ملزم به رعایت قانون و اطاعت از آن هستند، همانطور که حکومت با قدرت خود میتواند جلوی تخطی از قانون را بگیرد، مردم نیز باید بتوانند با اقتدار خود از خلال آزادیهای بیان، احزاب و اجتماعات و تشکیل نهادهای مدنی و ... مانع از خودسریهای حکومتکنندگان شوند.
بنابراین سیاست محوری اینجانب دفاع از حاکمیت قانون و برابری مردم و مسوولان در برابر این سیاست است و نمیپذیرم که قانون فقط برای رعایت مردم و نه مسوولین باشد و نیز حمایت از تمامی الزامات پیشگفته آن را ضروری میدانم. متاسفانه طی سالهای گذشته از حیث حاکمیت قانون روند رو به رشد نداشتهایم و هر روز بیش از گذشته شاهد بیقانونیها از سوی دستاندرکاران امور هستیم. باید قاطعانه مانع ادامه این روند شد و مجددا مسیر را به سوی حاکمیت قانون تغییر داد و از این حیث حقوق عامه و به ویژه حقوق شهروندی را احیا کرد.
گرچه احیای حاکمیت قانون و حقوق شهروندی گام اول در تحقق این شعار است، اما لزوما کافی نیست بلکه باید به بسط این حقوق نیز اهتمام ورزید و شیوههای مناسب را برای اجرای آن آزمود بنابراین آنچه را در احیا و بسط حقوق شهروندی در نظر دارم در ادامه تقدیم میکنم، گرچه تمامی آنها به موارد زیر محدود نخواهد شد.
در زمینه حقوق سیاسی بیش از هر چیز بر مخالفت دیرینه خود بر حذف گرایشهای مختلف از حق انتخاب شدن در قالب نظارت استصوابی تاکید خواهم کرد، ادامه این روند برای بقای انقلاب و نظام اسلامی بسیار خطرناک است.
کاری که بارها و بارها از سال 1370 تا کنون در نزدیک به دو دهه بر آن تاکید فراوان داشتهام. در این زمینه فراهم کردن شرایط برای نظارت مردم بر انتخابات و سلامت آن نیز در دستور قرار خواهد داشت.
حمایت از نهادهای غیرحکومتی، نظارت بر انتخابات و نهادینه کردن اینگونه نهادها جزو سیاستهای من خواهد بود. سلامت انتخابات و نظارت بر آن باید چندان قوی باشد که کسی از مجریان انتخابات از نظارتهای بینالمللی بر آن بیمی نداشته باشد.
- حقوق سیاسی فقط محدود به انتخاب شدن نیست بلکه دسترسی آزاد به اطلاعات و آزادی بیان نیز جزو لازم و لاینفک این حقوق است. متاسفانه در گذشته در برابر خواست من برای راهاندازی شبکهای ماهوارهای مخالفت غیرقانونی شد و اینک روشن شده است که مردم را نمیتوان از دسترسی به این شبکهها محروم کرد و لذا وضعیت جاری بهعنوان یک خطر برای سلامت اطلاعرسانی تلقی شده است، از این رو معتقدم که تمامی نیروهایی که در چارچوب قانون فعالیت میکنند و قصد خدمت به جامعه را دارند، باید بتوانند آزادانه به رسانههای خاص خود دسترسی داشته باشند و نیز باید شرایط رقابتی را برای رسانههای دیداری، شنیداری و مکتوب فراهم کرد تا با خارج شدن از انحصار موجود، به پویایی و تحرک رسانهای کمک شود. این انحصار، یکی از خطرناکترین عواملی است که ثبات سیاسی کشور را در بلندمدت و در مواقع بحرانی تهدید میکند.
- حقوق اقوام و گروههای مختلف زبانی و مذهبی باید رعایت گردد کماکان اصل 15 قانون اساسی به اجرا درنیامده است که نهتنها عدم اجرای آن خلاف قانون است، بلکه به معنای دقیق نافی وحدت ملی نیز هست. وحدت ملی از طریق یکسانسازی محقق نمیشود، بلکه از طریق پذیرش و احترام به تفاوتها در ذیل اشتراکات ملی صورت میگیرد بنابراین اصول معطل مانده قانون اساسی را اجرا خواهیم کرد.
- تمرکز اداری در مرکز یکی از موانع اصلی و عمده در راه پیشرفت و توسعه و نیز مشارکت آحاد مردم در سرنوشت و توسعه منطقه و محل سکونت خود بوده است. انتقال بسیاری از وظایف و اختیارات مرکز به مناطق و استانها از طریق احیای شوراهای استانی و تجدیدنظر در اختیارات این شوراها از خلال بازنگری در قانون اساسی جهتگیری مرا در این عرصه از حقوق شهروندی نشان میدهد. در همین زمینه سهم اقلیتهای مختلف در مدیریت امور را افزایش خواهم داد.
- رعایت بسیاری از حقوق بدیهی شهروندان از
جمله حق آموزش برای همه و جلوگیری از محروم کردن جوانان از تحصیل و ستارهدار کردن
آنان با توجیهات واهی جزو سیاستهای قطعی من در احیا و بسط حقوق شهروندی خواهد
بود. حذف گزینش و سهمیهبندیهای ناعادلانه جنسیتی و 40درصدی و امثالهم در ورود به
دانشگاهها و سیاستهای غلط و ناعادلانهای چون بومیگزینی و نیز بازنشسته کردن
اجباری اساتید باتجربه و برچیدن ترس و هراس از حراستها و دانشگاهها از پایههای
عدالت آموزشی در نگاه من است.
- درخواست به روز کردن قوانین خانواده، حقوق زنان، قانون مجازات و حتی بخشهایی از
قانون مدنی از طریق ارائه لایحه و هماهنگی با قوه قضائیه به نحوی که این قوانین را
متناسب با نیازهای رو به رشد جامعه در حال تحول ما نماید، محور بعدی این شعار
کلیدی است. نگاه نابرابر نسبت به جایگاه و حقوق زنان و از آن بدتر اجرای ناعادلانه
و غیرمتوازن این حقوق نقیصه جدی است که عموم صاحبنظران به این وضعیت انتقاد دارند.
- نقد و مخالفت موثر با رفتارهای غیرقانونی بهویژه
در مراحل اولیه دادرسی از قبیل رفتار در بازداشتگاهها، عدم رعایت حقوق زندانیان و
متهمان و حتی مجرمان و نیز منع دخالت در زندگی شخصی مردم، بیش از گذشته مورد
اهتمام خواهد بود. همچنین بازنگری در قانون مجازات و کاستن از اعدامهای غیرضرور
بهویژه درباره کودکان را دنبال خواهم کرد.
- نگاه جاری به محدود کردن دسترسی آزاد به اطلاعات از طریق اینترنت و محدود نمودن
شرایط برای استفاده از آن، (از جمله اعمال محدودیت در سرعت و پهنای باند و نیز انحصار
در عرضه آن و در نتیجه افزایش قیمت) مقاومت بیهوده و ضررآفرینی است که در دولت
آینده نقشی نخواهد داشت. جامعه ما، جامعه بانشاطی است که بیشترین وبلاگنویسان را
دارد. این جامعه شایسته آن نیست که با چنین محدودیتهایی مواجه گردد. همچنین
محدودیتهای اعمالشده سالهای اخیر در حوزه چاپ و نشر کتاب هیچ کمکی به بهبود
امور نمیکند، سهل است که آثار منفی آن بیشتر هم شده است. متاسفانه طی سالهای
اخیر ممیزی نه تنها محدود نشده که به تئاتر، فیلم و دیگر فعالیتهای هنری و آفرینشی
نیز به صورت نامتناسبی سرایت کرده است و از همه بدتر اینکه دستورالعملهای
فراقانونی برای مطبوعات صادر شده است که باید لغو و متوقف شود.
معتقدم که تقویت نظارتهای اجتماعی به عنوان یک حق شهروندی در کنار حمایت و تسهیل نظارت دستگاههای قضایی و تقنینی بر امور اجرایی کشور راه را بر انواع و اقسام تخلفات و فسادها خواهد بست لذا در این مسیر تلاش خواهم کرد.
همانطور که شخصا نیز به تاسیس حزب پرداختهام، ایجاد و تقویت اینگونه نهادها را به عنوان یک حق شهروندی سرلوحه سیاستهای خود قرار داده و با حمایت از تکثر و تقویت احزاب، انجمنها و گروههای سیاسی، کارگری، دانشجویی و... به بسط این حق کمک خواهم کرد. ایجاد تشکلهای کارگری، کارفرمایی، صنفی و مستقل و نیز تشکیلات پزشکی، وکلا، روزنامهنگاران و هنرمندان و حضور آنها در تصمیمسازی و مشارکت آنها در امور مربوط به خود، حق مسلم آحاد مردم است که باید مورد توجه قرار گیرد و موانع پیش روی آنان برداشته شود. باید حق مردم را با انتقال تصمیمسازی به آنها از طریق کوچک کردن دولت کاملا رعایت کرد.
بخشی از این اصلاحات حقوقی را میتوان از طریق مجاری عادی مثل مجلس و دولت انجام داد اما بخشی نیز از خلال تقاضا برای اصلاح قانون اساسی انجامشدنی است، از جمله افزایش اختیارات شوراها و شوراهای استانی، تغییر در اصل 44، افزایش برخی ایدهها و حقوق و تصریح آنها از جمله در زمینه محیطزیست و برخی تداخل اختیارات و نیز لغو انحصارات مختلف از جمله انحصار رسانهای موضوعاتی است که میتواند برای اصلاح قانون اساسی پیشنهاد گردد. قانون اساسی در یک دهه بعد از انقلاب اصلاح شد و امروز با گذشت دو دهه از این اصلاح بیش از پیش شایسته و ضروری است که برای به روز کردن آن متناسب با نیازهای زمان و نیز رفع نارساییهای آن اقدام شود.
در زمینه حاکمیت قانون باید به دخل و خرج دولت و درآمدهای عمومی به ویژه درآمدهای نفتی و نحوه هزینه کردن آن و حقوق اداری بیش از پیش حساس بود و انضباط لازم را اعمال کرد.
من در تشکیل نهادی برای پیگیری اجرای قانون اساسی براساس وظیفهای که قانون اساسی برای رئیس جمهور قرار داده است تردید نخواهم کرد. همچنین زاویه دید خود را در زمینه حقوق بشر نیز را جداگانه تقدیم خواهم کرد.
تصور میکنم که با انجام سه شعار محوری بیان شده از سوی اینجانب، شامل «احیای برنامهریزی»، «مردمی کردن درآمدهای نفتی» و «احیا و بسط حقوق شهروندی» قادر خواهیم بود آیندهای بهتر را برای ایران و ملت عزیز خود رقم بزنیم.